structuralist


ساختارگرای، ساخت گرای

جمله های نمونه

1. There are two main structuralist techniques incorporated into critical social research.
[ترجمه گوگل]دو تکنیک ساختارگرایانه اصلی در تحقیقات اجتماعی انتقادی گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]دو تکنیک structuralist اصلی در تحقیقات اجتماعی انتقادی گنجانده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thus the department's structuralist lectures on structuralism, the department's feminist lectures on feminism, and so on.
[ترجمه گوگل]بنابراین سخنرانی های ساختارگرایانه دپارتمان در مورد ساختارگرایی، سخنرانی های فمینیستی دپارتمان در مورد فمینیسم و ​​غیره
[ترجمه ترگمان]از این رو، کنفرانس structuralist در حوزه structuralism، سخنرانی های فمینیستی این بخش درباره فمینیسم، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In structuralist theory the language of criticism ends up posing as many problems as the language of literature.
[ترجمه گوگل]در تئوری ساختارگرایانه، زبان نقد به همان اندازه زبان ادبیات مشکل ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]در نظریه structuralist، زبان انتقاد، ژست خود را به عنوان بسیاری از مشکلات به عنوان زبان ادبیات به پایان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For example, rationalist, functionalist, and structuralist approaches take such a position.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال رویکردهای عقل گرا، کارکردگرا و ساختارگرایانه چنین موضعی را اتخاذ می کنند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، rationalist، functionalist، و رویکردهای structuralist چنین موقعیتی را اتخاذ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They have broken the mould of the old structuralist and determinist urban sociology.
[ترجمه گوگل]آنها قالب جامعه شناسی قدیمی ساختارگرا و جبرگرای شهری را شکسته اند
[ترجمه ترگمان]آن ها قالب جامعه شناسی کهن و جامعه شناسی شهری را درهم شکستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The real question in structuralist theory is how literally the linguistic model should be applied.
[ترجمه گوگل]سوال واقعی در نظریه ساختارگرایی این است که مدل زبانی چگونه باید به معنای واقعی کلمه اعمال شود
[ترجمه ترگمان]سوال اصلی در نظریه structuralist این است که چگونه می توان از مدل زبانی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, structuralist Marxists fail to carry through their qualification of economic determinism.
[ترجمه گوگل]با این حال، مارکسیست‌های ساختارگرا نمی‌توانند صلاحیت خود را برای جبرگرایی اقتصادی انجام دهند
[ترجمه ترگمان]با این حال، مارکسیست های فرهنگی نتوانسته اند صلاحیت خود را از جبر اقتصادی به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Genette's largest contribution to structuralist narrative theory is his Narrative Discourse.
[ترجمه گوگل]بزرگترین سهم ژنت در نظریه روایت ساختارگرا، گفتمان روایی اوست
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین کمک Genette به نظریه روایت structuralist، روایت خود او می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The structuralist brief, then, is to map out the conventions and rules governing all aspects of social behaviour.
[ترجمه گوگل]بنابراین، خلاصه ساختارگرایانه ترسیم قراردادها و قوانین حاکم بر همه جنبه های رفتار اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]سپس برنامه structuralist، تدوین قواعد و قواعد حاکم بر تمام جنبه های رفتار اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The structuralist view of language also yields a much more flexible and wide-ranging view of the relationship between literature and reality.
[ترجمه گوگل]دیدگاه ساختارگرایانه زبان همچنین دیدگاه بسیار انعطاف‌پذیرتر و گسترده‌تری از رابطه بین ادبیات و واقعیت به دست می‌دهد
[ترجمه ترگمان]دیدگاه structuralist زبان نیز دیدگاهی بسیار انعطاف پذیرتر و ranging از رابطه بین ادبیات و واقعیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lacan transposes these structuralist accounts to the level of individual psychosexual development.
[ترجمه گوگل]لاکان این روایت های ساختارگرایانه را به سطح رشد روانی-جنسی فردی منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]لاکان این محاسبات structuralist را به سطح توسعه فردی psychosexual می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The more recent Structuralist perspective looks at international relations from the perspective of the less-developed nations.
[ترجمه گوگل]دیدگاه ساختارگرایانه اخیر به روابط بین الملل از منظر کشورهای کمتر توسعه یافته می نگرد
[ترجمه ترگمان]دیدگاه structuralist جدیدتر به روابط بین الملل از دیدگاه کشورهای کم تر توسعه یافته نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Structuralist poetics has formed the theoretical background of literary competence.
[ترجمه گوگل]شعر ساختارگرایانه زمینه نظری شایستگی ادبی را شکل داده است
[ترجمه ترگمان]این نظم، زمینه تیوری صلاحیت ادبی را شکل داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Originally labelled a structuralist, the French philosopher and historian Michel Foucault came to be seen as the most important representative of the post- structuralist movement.
[ترجمه گوگل]میشل فوکو فیلسوف و مورخ فرانسوی که در اصل ساختارگرا بود، به عنوان مهمترین نماینده جنبش پساساختارگرایی شناخته شد
[ترجمه ترگمان]در اصل برچسب a، فیلسوف و تاریخدان فرانسوی میشل فوکو را به عنوان مهم ترین نشانگر جنبش پس - معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] ساختارگرا
[آمار] ساختارگرا

انگلیسی به انگلیسی

• a structuralist is someone whose work is based on structuralism.
structuralist is used to refer to people and things that are connected with structuralism.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : structure
✅️ اسم ( noun ) : structure / structuralism / structuralist
✅️ صفت ( adjective ) : structural / structuralist
✅️ قید ( adverb ) : structurally
structuralist ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ساختگرا
تعریف: فرد یا رویکردی که پیرو مبانی ساختگرایی است
ساختارگرا
ساختار شناس

بپرس