structuralism

/ˈstrʌkt͡ʃərəlɪzəm//ˈstrʌkt͡ʃərəlɪzəm/

(به ویژه علوم رفتاری) ساختارگرایی، ساخت گرایی، روش بنیانی، بخشی از روانشناسی که از راه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرار میدهد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: structuralist (n.)
• : تعریف: a method of analysis involving the study of stable, structural elements, applied esp. in fields such as linguistics, anthropology, and psychology.

جمله های نمونه

1. Thus the department's structuralist lectures on structuralism, the department's feminist lectures on feminism, and so on.
[ترجمه گوگل]بنابراین سخنرانی های ساختارگرایانه دپارتمان در مورد ساختارگرایی، سخنرانی های فمینیستی دپارتمان در مورد فمینیسم و ​​غیره
[ترجمه ترگمان]از این رو، کنفرانس structuralist در حوزه structuralism، سخنرانی های فمینیستی این بخش درباره فمینیسم، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Here we see that Bourdieu criticizes structuralism for its assumptions, not of too little, but of too much scientific objectivity.
[ترجمه گوگل]در اینجا می بینیم که بوردیو ساختارگرایی را به دلیل مفروضاتش، نه در مورد عینیت علمی خیلی کم، بلکه از نظر علمی بسیار مورد انتقاد قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]در اینجا می بینیم که بوردیو از ساختار گرایی برای فرضیات خود، نه به اندازه ای کوچک، بلکه از objectivity علمی بسیار انتقاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Prague School structuralism is a programme for the precise and systematic explanation of the aesthetic effect of a text in its totality.
[ترجمه گوگل]ساختارگرایی مکتب پراگ برنامه ای برای تبیین دقیق و نظام مند تأثیر زیبایی شناختی یک متن در کلیت آن است
[ترجمه ترگمان]مکتب ساختارگرایی، برنامه ای برای تبیین دقیق و اصولی اثر زیبایی شناسی یک متن در مجموع خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bourdieu's third challenge to structuralism concerns its empirical inadequacy in the investigation of traditional societies.
[ترجمه گوگل]چالش سوم بوردیو در برابر ساختارگرایی مربوط به نارسایی تجربی آن در بررسی جوامع سنتی است
[ترجمه ترگمان]سومین چالش بوردیو برای structuralism، عدم کفایت تجربی آن در بررسی جوامع سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In structuralism, these formal properties are taken at a relatively abstract level.
[ترجمه گوگل]در ساختارگرایی، این ویژگی‌های صوری در سطح نسبتاً انتزاعی گرفته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در ساختار گرایی، این خواص رسمی در سطح نسبتا انتزاعی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nevertheless the suggestion that structuralism and poststructuralism have denied history is a persuasive one which now has wide currency.
[ترجمه گوگل]با این وجود، این پیشنهاد که ساختارگرایی و پساساختارگرایی تاریخ را انکار کرده اند، پیشنهادی متقاعدکننده است که اکنون ارزش زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]با وجود این، این پیشنهاد که structuralism و poststructuralism تاریخ را انکار کرده اند، one است که اکنون واحد پول فراوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In contrast to Formalism and structuralism, the New Criticism was empiricist and humanistic.
[ترجمه گوگل]در مقابل فرمالیسم و ​​ساختارگرایی، نقد جدید تجربه گرایانه و اومانیستی بود
[ترجمه ترگمان]در مقابل Formalism و structuralism، نقد جدید empiricist و humanistic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Situational context teaching mode guided by the structuralism learning theory is based on the true problems.
[ترجمه گوگل]حالت آموزش بافت موقعیتی که توسط نظریه یادگیری ساختارگرایی هدایت می شود بر اساس مشکلات واقعی است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه بافت موقعیتی که توسط نظریه یادگیری structuralism هدایت می شود، مبتنی بر مشکلات حقیقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Serialism and structuralism either graduate characteristics according to their resemblances, or order them according to their differences.
[ترجمه گوگل]سریال گرایی و ساختارگرایی یا با توجه به شباهت ها دارای ویژگی های فارغ التحصیل می شوند یا بر اساس تفاوت هایشان به آنها نظم می دهند
[ترجمه ترگمان]serialism و structuralism ویژگی های فارغ التحصیلان را با توجه به شباهت های خود، یا نظم و ترتیب آن ها مطابق با تفاوت هایی که داشتند، نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Derrida's critique of structuralism and semiotics, particularly the work of Levi - Strauss and Saussure, is articulated.
[ترجمه گوگل]نقد دریدا از ساختارگرایی و نشانه شناسی، به ویژه آثار لوی - اشتراوس و سوسور، بیان شده است
[ترجمه ترگمان]انتقاد دریدا از structuralism و semiotics، به خصوص اثر لوی - استراوس و سوسور، بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The theoretical foundation of structuralism is Structural Linguistics which originated from Saussure's theories and Transformational-Generative Grammar which actually developed from the former.
[ترجمه گوگل]شالوده نظری ساختارگرایی، زبان‌شناسی ساختاری است که از نظریه‌های سوسور سرچشمه می‌گیرد و گرامر دگرگونی-زاینده که در واقع از نظریه‌های اولی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]پایه نظری ساختار structuralism، زبان شناسی ساختاری است که از نظریه های سوسور و دستور زایشی فکری سرچشمه گرفته است که در واقع از ابتدا توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The genetical structuralism and scientific humanist idea put forward by him are extremely significant step in the philosophical history of western Marxism.
[ترجمه گوگل]ساختارگرایی ژنتیکی و ایده اومانیستی علمی مطرح شده توسط او گامی بسیار مهم در تاریخ فلسفی مارکسیسم غربی است
[ترجمه ترگمان]ساختار گرایی genetical و نظریه انسان گرایی علمی که توسط او مطرح شد، گام بسیار مهمی در تاریخ فلسفی مارکسیسم غربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What are the special features of American Structuralism?
[ترجمه گوگل]ویژگی های خاص ساختارگرایی آمریکایی چیست؟
[ترجمه ترگمان]ویژگی های خاص Structuralism آمریکایی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What is the relationship between structuralism and post structuralism?
[ترجمه گوگل]رابطه ساختارگرایی و پساساختارگرایی چیست؟
[ترجمه ترگمان]- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] ساختارنگری

انگلیسی به انگلیسی

• structuralism is the theory or method of analysing subjects such as literature, language, or society in a way that considers each aspect in terms of its relationship to underlying patterns or principles of organization. these underlying patters or principles form an important basic structure for the subject.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : structure
✅️ اسم ( noun ) : structure / structuralism / structuralist
✅️ صفت ( adjective ) : structural / structuralist
✅️ قید ( adverb ) : structurally
structuralism ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ساختگرایی
تعریف: رویکردی به مطالعۀ زبان که بررسی ساخت و نظام زبان را در کانون توجه خود قرار می‏دهد
ساختارگرائی ( زبانشناسی )
ساختارگرایی

بپرس