structural

/ˈstrəkt͡ʃərəl//ˈstrʌkt͡ʃərəl/

معنی: ساختمانی، وابسته به ساختمان، وابسته به بنا
معانی دیگر: ساختاری، ساختی، وابسته به بنایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: structurally (adv.)
(1) تعریف: of or pertaining to construction or structures.
مشابه: constructive, formal

- The storm blew off many shingles from the roof, but there was no structural damage to the house.
[ترجمه گوگل] طوفان بسیاری از زونا را از پشت بام منفجر کرد، اما هیچ آسیب ساختاری به خانه وارد نشد
[ترجمه ترگمان] این طوفان، بسیاری از shingles را از پشت بوم منفجر کرده بود، اما هیچ اسیبی به خانه نرسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They are studying the structural aspects of the language and are given little practice in speaking.
[ترجمه گوگل] آنها جنبه های ساختاری زبان را مطالعه می کنند و تمرین کمی در صحبت کردن دارند
[ترجمه ترگمان] آن ها جنبه های ساختاری زبان را مطالعه می کنند و در صحبت از آن ها کمی تمرین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: used in or essential to construction.

جمله های نمونه

1. structural complexity
پیچیدگی ساختاری

2. structural steel
تیر فولادی ساختمان (ساختمانی)

3. the structural integrity of an aircraft
استحکام ساختمانی هواپیما

4. the structural stability of the bridge
استحکام پل از نظر ساختار

5. Storms have caused structural damage to hundreds of homes.
[ترجمه گوگل]طوفان به صدها خانه خسارت وارد کرده است
[ترجمه ترگمان]طوفان باعث آسیب ساختاری به صدها خانه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The earthquake caused minor structural damage.
[ترجمه گوگل]این زمین لرزه خسارات سازه ای جزئی برجای گذاشت
[ترجمه ترگمان]زلزله خسارات ساختمانی اندکی به بار آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There have been some fundamental structural changes in society.
[ترجمه گوگل]تغییرات ساختاری اساسی در جامعه رخ داده است
[ترجمه ترگمان]برخی تغییرات ساختاری اساسی در جامعه وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The explosion caused little structural damage to the office towers themselves.
[ترجمه گوگل]این انفجار آسیب ساختاری کمی به خود برج‌های اداری وارد کرد
[ترجمه ترگمان]این انفجار خسارت ساختاری کمی به برج های دفتر وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A structural survey of the property revealed serious defects.
[ترجمه گوگل]بررسی ساختاری اموال، نقص های جدی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]یک بررسی ساختاری از این ملک نقص های جدی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The builders agreed to remedy the structural defects.
[ترجمه گوگل]سازندگان موافقت کردند که نقص های ساختاری را برطرف کنند
[ترجمه ترگمان]سازندگان با رفع نقایص ساختاری موافقت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The storm caused no structural damage.
[ترجمه گوگل]این طوفان هیچ گونه خسارت ساختاری نداشته است
[ترجمه ترگمان]این طوفان باعث خسارت ساختاری نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bridge needs some structural reinforcement.
[ترجمه گوگل]پل نیاز به تقویت سازه ای دارد
[ترجمه ترگمان]این پل به یک تقویت کننده ساختاری نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The political reforms have led to major structural changes in the economy.
[ترجمه گوگل]اصلاحات سیاسی منجر به تغییرات ساختاری عمده در اقتصاد شده است
[ترجمه ترگمان]اصلاحات سیاسی منجر به تغییرات ساختاری عمده ای در اقتصاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hundreds of houses in the typhoon's path suffered structural damage.
[ترجمه گوگل]صدها خانه در مسیر طوفان آسیب ساختاری دیدند
[ترجمه ترگمان]صدها خانه در مسیر typhoon خسارت ساختاری دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We need to check the building for structural damage.
[ترجمه گوگل]باید ساختمان را از نظر ساختاری بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید ساختمان را برای آسیب های ساختاری بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساختمانی (صفت)
building, architectonic, structural, constructional, constructive

وابسته به ساختمان (صفت)
structural

وابسته به بنا (صفت)
structural

تخصصی

[عمران و معماری] ساختمانی
[برق و الکترونیک] ساختاری
[ریاضیات] ساختاری
[پلیمر] سازه ای، ساختی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to structure; having a structure; part of a structure; used in building
structural is used to describe an aspect of the structure of something.

پیشنهاد کاربران

ساختارمند
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : structure
✅️ اسم ( noun ) : structure / structuralism / structuralist
✅️ صفت ( adjective ) : structural / structuralist
✅️ قید ( adverb ) : structurally
سازه ای
structural ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ساختی
تعریف: مربوط به ساخت
ساختاری، بنیانی، ترکیبی

بپرس