stroppy

/ˈstrɒpi//ˈstrɒpi/

(انگلیس - عامیانه) سرکش، نافرمان، سرخود، گستاخ، نارام

جمله های نمونه

1. Don't get stroppy with me it's not my fault!
[ترجمه گوگل]با من گیج نشو تقصیر من نیست!
[ترجمه ترگمان]با من درگیر نشین این تقصیر من نیست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't get stroppy with me—it isn't my fault!
[ترجمه گوگل]با من ناامید نشو - تقصیر من نیست!
[ترجمه ترگمان]با من عشق بازی نکن - تقصیر من نیست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's no use getting stroppy - I said no and I meant it!
[ترجمه گوگل]استروپی شدن فایده ای ندارد - گفتم نه و منظورم این بود!
[ترجمه ترگمان]فایده ای ندا ره - گفتم نه و جدی گفتم -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Teachers report themselves becoming punitive and stroppy with pupils, colleagues and their own families.
[ترجمه گوگل]معلمان گزارش می‌دهند که با دانش‌آموزان، همکاران و خانواده‌های خود تنبیه و بداخلاقی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]معلمان خود را تنبیه می کنند و با دانش آموزان، همکاران و خانواده های خودشان تنبیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mary got stroppy about it and said it was wrong what they were doing, it was a desecration.
[ترجمه گوگل]مریم از این موضوع متعجب شد و گفت کاری که آنها انجام می دهند اشتباه است، این یک هتک حرمت است
[ترجمه ترگمان]مری از این موضوع ناراحت شد و گفت که این کار اشتباه است، هتک حرمت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The gas people haven't called to repair the cooker so I shall have to get stroppy with them.
[ترجمه گوگل]افراد گازسوز برای تعمیر اجاق گاز تماس نگرفته اند، بنابراین من باید با آنها سرگردان شوم
[ترجمه ترگمان]برای اینکه زودپز را تعمیر کند، مجبور خواهم بود با آن ها تسویه حساب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was just the excuse she needed to get stroppy.
[ترجمه گوگل]این فقط بهانه ای بود که او برای استروپی نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]این فقط بهانه ای بود که اون نیاز داشت تا \"stroppy\" رو بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And you'll have to watch the seagulls -- not to mention stroppy shopkeepers!
[ترجمه گوگل]و شما باید مرغ‌های دریایی را تماشا کنید - نه به مغازه‌داران بی‌پرده!
[ترجمه ترگمان]و تو مجبوری این مرغان دریایی را تماشا کنی - نه به خاطر اشاره به مغازه داران stroppy!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A mother I knew was going through a really unpleasant time with a stroppy teenage son.
[ترجمه گوگل]مادری که می‌شناختم دوران بسیار ناخوشایندی را با پسر نوجوانی سپری می‌کرد
[ترجمه ترگمان]مادری که می شناختم اوقات سختی را با یک پسر نوجوان teenage می گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (british) belligerent; awkward; obstreperous; rude to other persons; hostile; bad tempered (slang)
someone who is stroppy is bad-tempered and obstinate; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس