stroma

/ˈstromə//ˈstromə/

(جانور شناسی - گیاه شناسی) بستره، بافت نمدی، گستر، بافت بنیادی

جمله های نمونه

1. In the same biopsy infiltration of the mucosal stroma by a large number of lymphocytes and plasma cells were seen.
[ترجمه گوگل]در همان بیوپسی ارتشاح استرومای مخاطی توسط تعداد زیادی لنفوسیت و پلاسماسل مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]در همین راستا، نفوذ of stroma توسط تعداد زیادی از سلول های lymphocytes و پلاسما مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Free tumour cells infiltrating stroma always lost basal lamina and were shortage of desmosome.
[ترجمه مهدی چهاردولی] سلول های توموری آزادی که به بافت پیوندی نفوذ می کنند همیشه رامین پایه رو از دست میدهند و و با کاهش دسموزوم روبرو می شوند
|
[ترجمه گوگل]سلول‌های تومور آزاد که به استروما نفوذ می‌کردند همیشه لایه بازال را از دست می‌دادند و کمبود دسموزوم داشتند
[ترجمه ترگمان]سلول های سرطانی که به stroma نفوذ می کنند همیشه lamina های اساسی را از دست داده اند و کمبود of داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Characteristic changes of stroma are usually accompanied with the malignant transformation of epithelial cells even ahead.
[ترجمه گوگل]تغییرات مشخصه استروما معمولاً با دگرگونی بدخیم سلول های اپیتلیال حتی پیش رو همراه است
[ترجمه ترگمان]تغییرات مشخصه of معمولا همراه با انتقال بدخیم سلول های اپی تلیال حتی پیش رو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. based Stroma Medical, the company behind the experimental procedure, told KTLA. com that he's convinced it doesn't affect vision.
[ترجمه گوگل]شرکت مستقر در استروما مدیکال، شرکت سازنده این روش آزمایشی، به KTLA گفت com که او متقاعد شده است که بینایی را تحت تاثیر قرار نمی دهد
[ترجمه ترگمان]موسسه پزشکی stroma، شرکتی که پشت این روش تجربی قرار دارد، به KTLA گفت com است که او متقاعد شده است که این موضوع بر بینش تاثیر نمی گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They transfer solute from the stroma of the ciliary processes into the posterior chamber.
[ترجمه گوگل]آنها املاح را از استرومای فرآیندهای مژگانی به اتاق خلفی منتقل می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها حل شونده را از the فرآیندهای ciliary به داخل اتاق عقبی انتقال می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Excessiely hyalinized stroma in this case has created an interesting cording pattern of tumor cells.
[ترجمه گوگل]استرومای هیالینیزه بیش از حد در این مورد، الگوی بندکشی جالبی از سلول های تومور ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]Excessiely hyalinized stroma در این مورد الگوی جالبی از سلول های سرطانی را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Note the stroma between the nests of seminoma.
[ترجمه گوگل]به استروما بین لانه های سمینوما توجه کنید
[ترجمه ترگمان]به the بین آشیانه of توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The results indicate that explant cultures and corneal stroma can promote the growth of epithelium.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که کشت ریزنمونه و استرومای قرنیه می تواند باعث رشد اپیتلیوم شود
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که فرهنگ های explant و corneal stroma می توانند رشد بافت پوششی را ترویج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here the amyloid stroma of the medullary thyroid carcinoma has been stained with Congo red.
[ترجمه گوگل]در اینجا استرومای آمیلوئید کارسینوم مدولاری تیروئید با رنگ قرمز کنگو رنگ آمیزی شده است
[ترجمه ترگمان]در اینجا the stroma از غده تیروئید medullary آغشته به خون کنگو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The stroma may be scanty or myxoid, as in this case.
[ترجمه گوگل]استروما ممکن است کم یا میکسوئید باشد، مانند این مورد
[ترجمه ترگمان]The ممکن است ناچیز یا myxoid باشند، همانطور که در این مورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Results Bone resorption and fibrovascular stroma formation were the main histological presentation 1 week after surgery.
[ترجمه گوگل]ResultsBone تحلیل و تشکیل استرومای فیبروواسکولار تظاهرات بافتی اصلی 1 هفته پس از جراحی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج مدل resorption Bone و fibrovascular stroma یک نمایش بافت شناختی اصلی ۱ هفته بعد از عمل جراحی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The resulting osmotic gradient drives water from the stroma into the aqueous humor.
[ترجمه گوگل]گرادیان اسمزی حاصل، آب را از استروما به داخل زلالیه هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]شیب osmotic حاصل آب را از the به the آبی هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stroma (pl. stromata) The colorless ground matter between the grana lamellae in a CHLOROPLAST. It is the site of the dark (light-independent) reactions of photosynthesis.
[ترجمه گوگل]استروما (pl stromata) ماده زمینی بی رنگ بین لاملاهای گرانا در یک کلروپلاست این محل واکنش های تاریک (مستقل از نور) فتوسنتز است
[ترجمه ترگمان]stroma (pl) stromata)لایه بی رنگ و بی رنگ بین the grana در یک chloroplast آن محل واکنش های تیره (مستقل)از فوتو سنتز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They plan to refloat the ship now aground on the island of Stroma.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند کشتی را که اکنون در جزیره استروما غرق شده است دوباره شناور کنند
[ترجمه ترگمان]نقشه آن ها این است که کشتی را اکنون در جزیره of به گل انداخته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• framework of a cell (anatomy); connective tissue of an organ or other body structure (anatomy); cellular tissue (botany)

پیشنهاد کاربران

stroma ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: زی داربست
تعریف: داربستی از جنس بافت همبند که یک ساختار یا بافت را پشتیبانی می کند

بپرس