strolling


دوره گرد، سیار، دربدر

جمله های نمونه

1. strolling players
بازیگران سیار (تئاتر)

2. a strolling musician
نوازنده ی سیار

3. young men strolling along the beach
مردان جوانی که در راستای ساحل قدم می زدند

پیشنهاد کاربران

قدم زدن
خیابان گز کردن, در گردش بودن, سلانه سلانه راه رفتن, سلانه سلانه روی, سیار بودن, قدم زدن, قدم زنى, قدم زنی, پرسه زنی, گردش

بپرس