stroller

/ˈstroʊlə//ˈstrəʊlə/

معنی: پرسه زن، قدم زن
معانی دیگر: ولگرد، سیار، عیار، درگردش، کسی که قدم می زند، سلانه رو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that takes a leisurely walk.

(2) تعریف: a small, lightweight carriage that supports a baby or small child in an upright or semi-reclining position.

- As she wheeled the stroller through the park, the baby fell asleep.
[ترجمه گوگل] همانطور که او کالسکه را در پارک می چرخاند، کودک خوابش برد
[ترجمه ترگمان] وقتی کالسکه را از پارک راند، بچه به خواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She was pushing a stroller that held her eighteen-month-old son, Corey, still wearing his pajamas.
[ترجمه گوگل]او کالسکه ای را هل می داد که پسر هجده ماهه اش، کوری، هنوز لباس خوابش را پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او یک کالسکه را که هیجده ماه پیش او را نگه داشته بود هل می داد، کوری، هنوز پیژامه پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The baby was snoozing peacefully in her stroller, so we stopped to have a drink.
[ترجمه گوگل]بچه با آرامش در کالسکه اش چرت می زد، بنابراین ما ایستادیم تا یک نوشیدنی بخوریم
[ترجمه ترگمان]بچه به آرامی در کالسکه خوابیده بود، بنابراین ما توقف کردیم تا یک نوشیدنی بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A woman with a baby in a stroller was looking at clothes.
[ترجمه گوگل]زنی با نوزادی در کالسکه داشت به لباس نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]زنی با یک بچه در کالسکه به لباس ها نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Back on the street, Lee-Cruz sullenly pushed the stroller toward the bus stop.
[ترجمه گوگل]در خیابان برگشت، لی کروز با عبوس کالسکه را به سمت ایستگاه اتوبوس هل داد
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت به خیابان، لی با حالتی گرفته کالسکه را به سمت ایستگاه اتوبوس راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do you need some help with the stroller?
[ترجمه گوگل]آیا در مورد کالسکه به کمک نیاز دارید؟
[ترجمه ترگمان]با کالسکه کمکی لازم داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And when you have a child in a stroller, they are particularly close to the tailpipe. Studies show that children's IQ levels are lower when they live near major roads with lots of traffic.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که کودکی را در کالسکه دارید، آنها به طور خاص به لوله اگزوز نزدیک می شوند مطالعات نشان می دهد که سطح IQ کودکان زمانی که در نزدیکی جاده های اصلی با ترافیک زیاد زندگی می کنند، پایین تر است
[ترجمه ترگمان]و زمانی که یک کودک در یک کالسکه دارید، به طور خاص به لوله اگزوز نزدیک می شوند مطالعات نشان می دهد که زمانی که آن ها در نزدیکی جاده های اصلی با ترافیک فراوان زندگی می کنند، سطح IQ کودکان کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The girl's mother, standing by her little brother's stroller, burst into tears. A stunned Mr.
[ترجمه گوگل]مادر دختر که کنار کالسکه برادر کوچکش ایستاده بود، اشک ریخت یک آقای حیرت زده
[ترجمه ترگمان]مادر دختر کنار کالسکه کوچک برادرش ایستاده بود و گریه می کرد آقای کراوچ هاج و واج مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Get a review of the Bugaboo Chameleon baby stroller in this free video for parents on quality baby strollers.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان برای والدین در مورد کالسکه کودک با کیفیت، بررسی کالسکه کودک Bugaboo Chameleon را دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]در این فیلم رایگان برای والدین در مورد کودک با کیفیت، کالسکه کودک را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A stroller, for example, keeps a toddler safe at a crowded theme park; a Coast Guard-approved flotation device is literally a lifesaver for children around water.
[ترجمه گوگل]برای مثال، یک کالسکه، کودک نوپا را در پارک موضوعی شلوغ ایمن نگه می دارد یک دستگاه شناور تایید شده توسط گارد ساحلی به معنای واقعی کلمه نجاتی برای کودکان در اطراف آب است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، stroller یک کودک نوپا را در یک پارک تفریحی شلوغ نگه می دارد؛ یک وسیله شناوری که گارد ساحلی با آن موافقت می کند، برای کودکان در اطراف آب مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The enrolled jolly stroller polled on the trolley.
[ترجمه گوگل]کالسکه شاد ثبت نام شده روی چرخ دستی نظرسنجی کرد
[ترجمه ترگمان]کالسکه jolly که در آنجا جمع شده بود، سوار تراموا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The young couple both helping to push the stroller with the baby in it.
[ترجمه گوگل]زوج جوان هر دو به هل دادن کالسکه با کودک در آن کمک کردند
[ترجمه ترگمان]زوج جوان هر دو به هل دادن کالسکه با کودک در آن کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. STUDIO's adjustable stroller straps attach neatly and conveniently to the handlebars of any stroller. Unclip, and STUDIO converts back into a tote that will look chic well past babyhood.
[ترجمه گوگل]تسمه های قابل تنظیم کالسکه STUDIO به طور منظم و راحت به دسته هر کالسکه متصل می شود Unclip، و STUDIO دوباره به لباسی تبدیل می شود که در دوران کودکی بسیار شیک به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]straps قابل تنظیم STUDIO با سهولت و راحتی به فرمان هر دیسک گردان وصل می شوند unclip، و STUDIO تبدیل به a می شوند که شیک شیک و شیک به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bob: He is a stroller in Ningbo, and he is almost as hot as star now.
[ترجمه گوگل]باب: او یک کالسکه در نینگبو است و اکنون تقریباً به اندازه ستاره داغ است
[ترجمه ترگمان]باب: او یک کالسکه در Ningbo است و او هم اکنون به اندازه یک ستاره داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The only other soul in sight was a solitary stroller moving south along the beach.
[ترجمه گوگل]تنها روح دیگری که در چشم بود یک کالسکه انفرادی بود که در امتداد ساحل به سمت جنوب حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]تنها جان دیگری که در دیدرس بود، یک کالسکه تک و تنها در امتداد ساحل حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Lock the brakes before you take him out of the stroller.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او را از کالسکه بیرون بیاورید، ترمزها را قفل کنید
[ترجمه ترگمان]ترمز رو قفل کن قبل از اینکه اونو از کالسکه ببری بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرسه زن (اسم)
loafer, stroller, loiterer

قدم زن (اسم)
stroller

انگلیسی به انگلیسی

• one who goes for walks; carriage for children
a stroller is a baby's pushchair; used in american english.

پیشنهاد کاربران

stroller 2 ( n ) =a person who is enjoying a slow relaxed walk, e. g. The street was crowded with evening strollers.
stroller
stroller 1 ( n ) ( stroʊlər ) =a small folding seat on wheels in which a small child sits and is pushed along
stroller
Stroller
کالسکه بچه
stroller
کالسکه ی بچه
کالسکه

بپرس