stroboscope

/ˈstroʊbəskoʊp//ˈstrəʊbəskəʊp/

چرخش سنج، دستگاه سنجش حرکت ادواری یا نایکسان، استروبسکوپ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: stroboscopic (adj.), stroboscopical (adj.), stroboscopy (n.)
• : تعریف: any device used to study, measure, balance, or otherwise alter the motion of a moving, rotating, or vibrating body by making it appear to slow down or stop with the use of pulsed bursts of light or by viewing it through intermittent openings in a revolving disk.

جمله های نمونه

1. The stage was illuminated by a stroboscope, a light which flashed at regular intervals by means of a rotating shutter.
[ترجمه گوگل]صحنه توسط یک استروبوسکوپ روشن می شد، نوری که در فواصل منظم با استفاده از یک شاتر چرخان چشمک می زد
[ترجمه ترگمان]صحنه با نور stroboscope روشن شده بود، نوری که در فواصل منظم با استفاده از یک سرعت شاتر می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Firstly, stroboscope, a new experimental method, was adopted to observe how liquid flows inside the rotating packed bed.
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، استروبوسکوپ، یک روش آزمایشی جدید، برای مشاهده چگونگی جریان مایع در داخل بستر پر شده در حال چرخش به کار گرفته شد
[ترجمه ترگمان]ابتدا، stroboscope، یک روش تجربی جدید برای مشاهده نحوه جریان مایع درون بس تر انباشته (دوار)بکار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then we turned on the stroboscope .
[ترجمه گوگل]سپس استروبوسکوپ را روشن کردیم
[ترجمه ترگمان]سپس رو به the کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finally it discusses the application of Stroboscope with the machine vision examination system of printing.
[ترجمه گوگل]در نهایت کاربرد استروبوسکوپ با سیستم معاینه بینایی ماشین چاپ را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]در نهایت کاربرد of با سیستم بررسی تصویر ماشین چاپ را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With the help of stroboscope photograph method and the computer graphics techniques, the leg raising straight sport image of the patient suffering from lumbago and leg pain is studied.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش عکاسی استروبوسکوپ و تکنیک های گرافیک کامپیوتری، تصویر ورزشی مستقیم بالا بردن پا از بیمار مبتلا به کمردرد و پا درد بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]با کمک روش عکس stroboscope و تکنیک های گرافیکی کامپیوتری، ساق پای برهنه بیمار که از بستری شدن و درد پا رنج می برد، مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore, a special stroboscope system was developed. In this paper, the design of the systems key hardware and software technologies were described in detail.
[ترجمه گوگل]بنابراین، یک سیستم استروبوسکوپ ویژه ایجاد شد در این مقاله، طراحی سیستم‌های کلیدی سخت‌افزار و فناوری‌های نرم‌افزاری به تفصیل شرح داده شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک سیستم stroboscope خاص ایجاد شد در این مقاله، طراحی سیستم های سخت افزار و نرم افزار اصلی به تفصیل شرح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was one of earliest on using an electronic flash and a stroboscope light to create images which went beyond the common scientific uses.
[ترجمه گوگل]او یکی از اولین کسانی بود که از فلاش الکترونیکی و نور استروبوسکوپ برای ایجاد تصاویری فراتر از کاربردهای علمی رایج استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او از اولین کسانی بود که با استفاده از یک فلاش الکترونیکی و یک نور stroboscope برای ایجاد تصاویری که فراتر از کاربردهای علمی متداول بود، استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Use of a microcomputer connected with a video cassette recorder and a stroboscope, and the technology of graph process lead to more accurate diagnosis of laryngeal diseases.
[ترجمه گوگل]استفاده از میکروکامپیوتر متصل به ضبط کاست ویدیویی و استروبوسکوپ و فناوری پردازش گراف منجر به تشخیص دقیق‌تر بیماری‌های حنجره می‌شود
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک میکرو کامپیوتر متصل به ضبط صوت ویدیو و یک stroboscope، و تکنولوژی فرآیند نمودار منجر به تشخیص دقیق تر بیماری های laryngeal می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The properties of the 'Standard Drop' were defined and its formation and shape monitored using a photomacrographic zoom system in conjunction with a video camera and a stroboscope.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های «قطره استاندارد» تعریف شد و شکل‌گیری و شکل آن با استفاده از یک سیستم زوم فوتوماکروگرافی همراه با یک دوربین ویدیویی و یک استروبوسکوپ نظارت شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های افت استاندارد تعریف شدند و تشکیل و شکل آن با استفاده از یک سیستم زوم photomacrographic با استفاده از یک دوربین ویدئویی و یک stroboscope کنترل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] چرخشنما
[آب و خاک] استروبسکوپ

انگلیسی به انگلیسی

• instrument used to study the motion of a body by making it appear stationary

پیشنهاد کاربران

بپرس