strobe

/ˈstrob//ˈstrob/

رجوع شود به: striboscope، بارقه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) see stroboscope.

جمله های نمونه

1. If you use as strobe light, it looks like Al Gore is moving.
[ترجمه گوگل]اگر از نور بارق استفاده کنید، به نظر می رسد ال گور در حال حرکت است
[ترجمه ترگمان]اگر به عنوان چراغ راهنما استفاده کنید، به نظر می رسد که آل گور در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Test that the strobe ready light is operating before connecting to the housing.
[ترجمه گوگل]قبل از اتصال به محفظه تست کنید که چراغ آماده بارق کار می کند
[ترجمه ترگمان]آزمایش این که نور آماده استروب قبل از اتصال به خانه کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No strobe, pure DC operation, eliminating the traditional visual fatigue caused by strobe lights.
[ترجمه گوگل]بدون بارق، عملیات DC خالص، از بین بردن خستگی بصری سنتی ناشی از نورهای بارق
[ترجمه ترگمان]هیچ استروب، عملکرد DC خالص، از بین بردن خستگی بصری سنتی ناشی از نوره ای (استروب)نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A twin monostable circuIt' supplies the data and strobe signals.
[ترجمه گوگل]یک مدار یکنواخت دوقلو، داده ها و سیگنال های بارق را تامین می کند
[ترجمه ترگمان]دو monostable circuit، داده ها و سیگنال های استروب را تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Purpose: Strobe flash applications, audio power amplifier applications.
[ترجمه گوگل]هدف: برنامه های فلش Strobe، برنامه های تقویت کننده قدرت صوتی
[ترجمه ترگمان]هدف: کاربردهای آنی فلاش، برنامه های تقویت کننده توان صدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Interruptions include things like off-screen stage direction and strobe flashes from still cameras.
[ترجمه گوگل]وقفه ها شامل مواردی مانند جهت صحنه خارج از صفحه و فلاش های بارق از دوربین های ثابت است
[ترجمه ترگمان]Interruptions شامل چیزهایی مانند جهت عکس خارج از صفحه و فلاش های strobe از دوربین های ثابت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Water strobe light, plexiglass, recirculating pump, foil and wood.
[ترجمه گوگل]چراغ بارق آب، پلکسی گلاس، پمپ چرخش، فویل و چوب
[ترجمه ترگمان]چراغ (چراغ)آب، پلکسی گلاس، pump چرخشی، فویل و چوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The main products are including moving head light, strobe lightlightlight, controller and so on.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی شامل چراغ سر متحرک، نور چراغ بارق، کنترلر و غیره است
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی شامل حرکت سر حرکت، استروب، کنترل کننده و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A high strobe type light source is needed to get the material to form these cross - links.
[ترجمه گوگل]یک منبع نور از نوع بارق بالا برای بدست آوردن مواد برای تشکیل این پیوندهای متقاطع مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]یک منبع نور با نوع استروب بالا برای بدست آوردن این مواد برای تشکیل این پیوندها مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A clock or a strobe signal is used to synchronise operation of the comparator, the up-down counter 102 and the digital to analog converter 100 so as to avoid these components racing.
[ترجمه گوگل]یک ساعت یا یک سیگنال بارق برای همگام سازی عملکرد مقایسه کننده، شمارنده بالا به پایین 102 و مبدل دیجیتال به آنالوگ 100 استفاده می شود تا از رقابت این اجزا جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]یک پالس ساعت یا یک سیگنال استروب برای هماهنگ کردن عملیات دستگاه مقایسه استفاده می شود، شمارنده خاموش ۱۰۲ و دیجیتال ۱۰۰ به منظور جلوگیری از این که این اجزا در حال رقابت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A strobe light flashed out the dance floor.
[ترجمه گوگل]نور بارق از زمین رقص چشمک زد
[ترجمه ترگمان]چراغ راهنما از سالن رقص گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. DICOM acquisition gateway, the strobe of PACS date flow, is a key element of PACS.
[ترجمه گوگل]دروازه اکتساب DICOM، بارق جریان تاریخ PACS، عنصر کلیدی PACS است
[ترجمه ترگمان]درگاه دستیابی DICOM، استروب جریان تاریخ PACS، یک عنصر کلیدی از PACS است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No strobe. Working with Pure DC power, eliminate the visual fatigue caused by the stroboscopic of traditional light source.
[ترجمه گوگل]بدون بارق کار با توان DC خالص، خستگی بصری ناشی از استروبوسکوپی منبع نور سنتی را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]بدون استروب کار کردن با قدرت DC خالص، خستگی دیداری ناشی از stroboscopic منبع نور سنتی را حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So you have to cycle through the strobe mode each and every time you want to change the brightness level.
[ترجمه گوگل]بنابراین باید هر بار که می‌خواهید سطح روشنایی را تغییر دهید، در حالت بارق حرکت کنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین شما هر بار که می خواهید سطح روشنایی را تغییر دهید، باید از طریق مد استروب دور شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] لرزش (چشمک ) تصویر
[کامپیوتر] سیگنالی که برای آغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی و کامپیوتر بکار می رود
[برق و الکترونیک] بارقه 1. پالسی که خروجی شمارنده، ثبات جابه جایی یا مدار کامپیوتری دیگری را قطع و وصل می کند تا عملکرد مطلوب را به وجود آورد . 2. پالس سوار شده روی تصویر رادار که به صورت نشانه ای عمل می کند که برد هدف را می توان با استفاده از آن اندازه گرفت . 3. خط یا وج تولید شده روی صفحه نمایش رادار در اثر سیگنال همهمه . 4. stroboscops .

انگلیسی به انگلیسی

• strobe light, lamp which produces a short bright light for the purpose of photographing high speed objects; stroboscope
strobe or strobe lighting is very bright lighting which flashes on and off very quickly.

پیشنهاد کاربران

( سیتم های اطفاء حریق )
هشدارهای دیداری یا تصویری ( Visual alarms )
فلش عکاسی
چشمک زدن ( به طوری که به چشم آسیب برساند )
فلاش استودیویی

بپرس