stripped


معنی: مجرد
معانی دیگر: لخت، برهنه

جمله های نمونه

1. stripped of sham
عاری از فریبکاری

2. he stripped the dead soldier's overcoat and ran away
پالتو سرباز مرده را کند و فرار کرد.

3. they stripped the room of all its furniture
همه ی اثاثیه ی اتاق را بردند.

4. they stripped the spy of all his medals and privileges
جاسوس را از کلیه ی مدال ها و امتیازات خود محروم کردند.

5. we stripped the feathers from the chicken
پرهای مرغ را کندیم.

6. pollution has stripped the trees of their foliage
آلودگی شاخ و برگ درختان را ریخته است.

7. the dancer stripped gradually as she sang
رقاصه در حین آواز خواندن به تدریج لباس های خود را در می آورد.

8. the story, stripped of its political connotations, is boring
برداشتن مضامین سیاسی این داستان را خسته کننده می کند.

9. the sultan was stripped of all his powers
تمام اختیارات سلطان را از او گرفتند.

10. they cut down the trees and stripped the land of its natural resources
آنان درختان را بریدند و غنایم طبیعی زمین را به یغما بردند.

11. He was stripped naked and left in a cell.
[ترجمه گوگل]او را برهنه کردند و در سلول رها کردند
[ترجمه ترگمان]لخت شد و رفت تو یه سلول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She stripped off her clothes and got into bed.
[ترجمه گوگل]لباس هایش را در آورد و به رختخواب رفت
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را درآورد و به رختخواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He stripped an orange of its rind for me.
[ترجمه گوگل]یک پرتقال از پوست آن برای من جدا کرد
[ترجمه ترگمان]پوست پرتقال را از من بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Money stripped off the veneer of good manners.
[ترجمه گوگل]پول روکش اخلاق خوب را از بین برد
[ترجمه ترگمان]پول لایه رویی را ازسر برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The movers stripped the house of furniture.
[ترجمه گوگل]اسباب کشی خانه را خالی کردند
[ترجمه ترگمان]اسباب کشی خونه ها رو خالی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The bandits stripped him /stripped him of his clothes.
[ترجمه گوگل]راهزنان او را برهنه کردند /لباس او را درآوردند
[ترجمه ترگمان]راهزن ها او را لخت کردند و او را از لباس های او بیرون کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجرد (صفت)
abstract, single, immaterial, solitary, celibate, incorporeal, lone, discrete, barefooted, isolated, stripped, wifeless

پیشنهاد کاربران

strip= deprive
محروم شده اند
They have been stripped of their finances and academic freedom
آنها از آزادی مالی و تحصیلی محروم شده اند
[ابزار و صنعت]
هرز ، کُند ، کند شده ، گشاد ، گشاد کرده
Striped راه راه
Stripped کَندن، لخت شدن، نابود کردن و نوار باریک
عریان شده
They stripped naked and ran into the sea
اونا لخت و برهنه شدن و پریدن تو آب دریا
remove cover
شیمی، جدا کننده
هرز شده ( پیچ و مهره )
striped به معنای مخطط و راه راه است نه stripped!!!!!!!!!!!!!!
راه راه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس