striped

/ˈstraɪpt//straɪpt/

معنی: خط خط، راه راه، مخطط
معانی دیگر: نواره دار، خطدار، پلنگی، راه راه مخطط

جمله های نمونه

1. a striped awning protected the shop's windows from the sun and the rain
سایبان راه راهی پنجره های مغازه را از آفتاب و باران حفظ می کرد.

2. a striped flag
پرچم راه راه

3. the striped dress exaggerates her shortness
پیراهن خط دار قد او را کوتاه نماتر می کند.

4. basketball officials wear striped shirts
داوران بسکتبال پیراهن های راه راه می پوشند.

5. The striped band round a policeman's sleeve is to signify that he is on duty.
[ترجمه گوگل]نوار راه راه دور آستین یک پلیس به این معنی است که او در حال انجام وظیفه است
[ترجمه ترگمان]نواری راه راه که در آستین پلیس قرار دارد نشان می دهد که او در حال انجام وظیفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We sat under the blue and white striped awning of the cafe.
[ترجمه گوگل]زیر سایه بان راه راه آبی و سفید کافه نشستیم
[ترجمه ترگمان]زیر سایبان آبی و سفید کافه نشستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a striped sofa along the wall.
[ترجمه گوگل]یک مبل راه راه در امتداد دیوار قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یک نیمکت راه راه روی دیوار هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Striped tails are a common feature of many animals.
[ترجمه گوگل]دم راه راه یکی از ویژگی های مشترک بسیاری از حیوانات است
[ترجمه ترگمان]دنباله های Striped یک ویژگی مشترک از بسیاری از حیوانات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The gaily striped awnings of the little shops and market stalls made an attractive scene.
[ترجمه گوگل]سایبان‌های راه راه دلپذیر مغازه‌های کوچک و غرفه‌های بازار صحنه جذابی را ایجاد کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]The رنگارنگ مغازه ها و مغازه های بازار، صحنه جذابی ایجاد می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His striped tie showed up well against his dark red shirt.
[ترجمه گوگل]کراوات راه راه او به خوبی روی پیراهن قرمز تیره اش خودنمایی می کرد
[ترجمه ترگمان]کراوات راه راه او در برابر پیراهن قرمز تیره اش به خوبی نمایان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They had the hall done out in striped wallpaper.
[ترجمه گوگل]آنها سالن را با کاغذ دیواری راه راه درست کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تالار را با کاغذدیواری راه راه تزیین کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His striped tie was loosened at his throat.
[ترجمه گوگل]کراوات راه راهش از گلویش شل شد
[ترجمه ترگمان]کراوات راه راه او شل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was faultlessly attired in black coat and striped trousers.
[ترجمه گوگل]او بدون ایراد کت مشکی و شلوار راه راه پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس سیاه پوشیده و شلوار راه راه سیاه پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jack's plaid shirt didn't mix well with his striped trousers.
[ترجمه گوگل]پیراهن چهارخانه جک به خوبی با شلوار راه راه او ترکیب نمی شد
[ترجمه ترگمان]پیراهن شطرنجی جک با شلوار راه راه او سازگار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do you prefer plain or striped shirts?
[ترجمه Fatemeh] آیا تو پیراهن ساده را ترجیح میدهی یا راه راه ؟
|
[ترجمه اسرا ودایع خیری] آیا تو تو پیراهن ساده ویا راه راه را ترجیح میدهی
|
[ترجمه گوگل]پیراهن های ساده را ترجیح می دهید یا راه راه؟
[ترجمه ترگمان]تو لباس راه راه رو ترجیح میدی یا راه راه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Jack's plaid skirt didn't mix well with his striped trousers.
[ترجمه Nahid Barani] دامن چهارخانه جک با شلوار راه راهش به خوبی جور درنیامد.
|
[ترجمه گوگل]دامن چهارخانه جک به خوبی با شلوار راه راه او ترکیب نمی شد
[ترجمه ترگمان]دامن plaid جک با شلوار راه راه او خوب نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Even the boldly striped mooring posts were topped with a dollop of white, rather like gaudy Cornetto ice-creams.
[ترجمه گوگل]حتی روی پایه‌های لنگرگاه راه راه‌های جسورانه، یک پارچه سفید، بیشتر شبیه بستنی‌های پر زرق و برق کورنتو، پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]حتی the که با شجاعت راه راه پوشیده شده بودند با یک دسته علف سفید پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خط خط (صفت)
bandy, striped, stripy

راه راه (صفت)
striped, stripy, brindle, corrugated, brindled, canaliculate, fasciated

مخطط (صفت)
striped, stripy

تخصصی

[نساجی] راه راه - دارای خطوط موازی

انگلیسی به انگلیسی

• having stripes, marked with narrow bands of contrasting color or texture
if something is striped, it has stripes on it.

پیشنهاد کاربران

striped ( adj ) ( straɪpt ) =marked with a pattern of stripes, e. g. a striped shirt. a blue and white striped jacket.
striped
راه راه
گورخری / مدل ببری / سایه روشن /
to be stripped of
محروم بودن
SYN : to be deprived of
They were stripped of freedom
having stripes, marked with narrow bands of color خلاصه کردم واسه همین دیکشنریو xd

Having lines or brands of colour
خط خط_راه راه
line pattern
خط دار_ راه راه

بپرس