1. stringy meat
گوشت پوره دار
2. stringy molasses
شیره ی چغندر رشته رشته
3. Scoop out the pumpkin's stringy fibres.
[ترجمه گوگل]الیاف رشته ای کدو تنبل را بردارید
[ترجمه ترگمان]ماشین حفاری pumpkin را کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If stringy, push pulp through sieve with back of spoon.
[ترجمه گوگل]اگر رشته ای بود، با پشت قاشق خمیر را از صافی عبور دهید
[ترجمه ترگمان]اگه این طور باشه، خمیر رو با پس قاشق قاطی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The meat was stringy.
6. The pink Kaopectate left milky, stringy strands on the bathroom sink.
[ترجمه گوگل]کاپکتات صورتی رشته های شیری و رشته ای روی سینک حمام گذاشت
[ترجمه ترگمان]The صورتی رنگ و strands را روی سینک دستشویی حک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The chicken was dry and stringy.
8. My son feels long and stringy now, all sinew, veins and bone.
[ترجمه گوگل]پسرم اکنون احساس طویل و نخی می کند، تمام رگ، رگ و استخوان
[ترجمه ترگمان]پسر من دراز و وارفته است و حالا همه رگ و رگ و استخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her stringy black hair kept falling in her eyes.
[ترجمه گوگل]موهای تار و مشکی اش مدام در چشمانش می ریخت
[ترجمه ترگمان]موهای سیاهش روی چشم هایش ثابت مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. On my left, three stringy adolescent snakes emerge in unison from a small opening like ground mice.
[ترجمه گوگل]در سمت چپ من، سه مار نوجوان رشتهای به صورت هماهنگ از دهانهای کوچک مانند موشهای زمینی بیرون میآیند
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ من، سه مار نابالغ رو به رو از یک دهانه کوچک مثل موش صحرایی تشکیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Probably a stringy old battleaxe in tweeds.
[ترجمه گوگل]احتمالاً یک تبر جنگی قدیمی در توید است
[ترجمه ترگمان]احتمالا یه کلاه کهنه سر پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Sam Fermoyle asked, wincing at the stringy sound of his own voice.
[ترجمه گوگل]سام فرمول پرسید، در حالی که از صدای تیز صدای خودش به هم می خورد
[ترجمه ترگمان]سام ابرو درهم کشید و از این که صدای خود را شنید یکه خورد و پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was quite different from the stringy little animals I saw on my daily round.
[ترجمه گوگل]او کاملاً با حیوانات کوچک ریسمانی که در دورهای روزانه خود می دیدم متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]او با حیواناتی که در دور من دیده بودند فرق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The meat can easily become dry and stringy although, when cooked properly, they are extremely flavorful.
[ترجمه گوگل]گوشت به راحتی می تواند خشک و رشته ای شود، اگرچه، زمانی که به درستی پخته شود، بسیار خوش طعم هستند
[ترجمه ترگمان]گوشت می تواند به راحتی خشک شود و اگر چه وقتی به درستی پخته شود، به شدت به گوشت تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید