🔸 معادل فارسی:
سر کسی رو گرم کردن / کسی رو با وعده های توخالی کشوندن / کسی رو الکی امیدوار نگه داشتن
در زبان محاوره ای:
دستش انداخت، هی وعده داد ولی کاری نکرد، کشوندش دنبال خودش، الکی نگهش داشت
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رابطه ای – احساسی ) :**
واداشتن کسی به ادامه ی رابطه یا انتظار، بدون نیت واقعی برای تعهد یا عمل؛ معمولاً با وعده های مبهم یا رفتارهای دوپهلو
مثال: She kept **stringing him along** for months without committing.
ماه ها باهاش بازی کرد بدون اینکه واقعا بخواد وارد رابطه بشه.
2. ** ( فریب آمیز – کاری یا مالی ) :**
واداشتن کسی به ادامه ی همکاری، انتظار یا سرمایه گذاری، در حالی که هیچ قصد واقعی برای تحقق وعده ها وجود نداره
مثال: The company **strung investors along** with fake projections.
شرکت با پیش بینی های دروغین سرمایه گذارها رو کشوند دنبال خودش.
3. ** ( طنزآمیز – بازی دادن ) :**
در بافت طنز یا انتقادی، برای توصیف رفتاری که طرف مقابل رو در حالت تعلیق نگه می داره—نه رد می کنه، نه قبول
مثال: Don’t let him **string you along**—ask for a clear answer.
نذار دستت بندازه، یه جواب واضح ازش بخواه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
lead on – play along – mislead – toy with – keep dangling – give false hope
سر کسی رو گرم کردن / کسی رو با وعده های توخالی کشوندن / کسی رو الکی امیدوار نگه داشتن
در زبان محاوره ای:
دستش انداخت، هی وعده داد ولی کاری نکرد، کشوندش دنبال خودش، الکی نگهش داشت
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رابطه ای – احساسی ) :**
واداشتن کسی به ادامه ی رابطه یا انتظار، بدون نیت واقعی برای تعهد یا عمل؛ معمولاً با وعده های مبهم یا رفتارهای دوپهلو
مثال: She kept **stringing him along** for months without committing.
ماه ها باهاش بازی کرد بدون اینکه واقعا بخواد وارد رابطه بشه.
2. ** ( فریب آمیز – کاری یا مالی ) :**
واداشتن کسی به ادامه ی همکاری، انتظار یا سرمایه گذاری، در حالی که هیچ قصد واقعی برای تحقق وعده ها وجود نداره
مثال: The company **strung investors along** with fake projections.
شرکت با پیش بینی های دروغین سرمایه گذارها رو کشوند دنبال خودش.
3. ** ( طنزآمیز – بازی دادن ) :**
در بافت طنز یا انتقادی، برای توصیف رفتاری که طرف مقابل رو در حالت تعلیق نگه می داره—نه رد می کنه، نه قبول
مثال: Don’t let him **string you along**—ask for a clear answer.
نذار دستت بندازه، یه جواب واضح ازش بخواه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
سنگ قلاب کردن کسی، دنبال نخود سیاه فرستادن، پیچوندن کسی، دست به سر کردن، از سر باز کردن کسی، سر کار گذاشتن، اسکول کردن، علاف کردن کسی، ایستگاه گرفتن کسی، سر دواندن کسی، بازی دادن کسی، با وعده ی دروغ کسی را معطل کردن.
... [مشاهده متن کامل]
mislead someone deliberately over a length of time, especially about one's intentions.
e. g. : she had no plans to marry him—she was just stringing him along
... [مشاهده متن کامل]
در شرایط بلاتکلیفی گذاشتند . . . . . سر کار گذاشتن کسی
سر کار گذاشتن کسی با بدقولی کردن_علاف کردن کسی با وعده های پوچ
بی اعتناد کردن کسی
سرکارگذاشتن کسی
رفتاری که منجر به کینه شود، فریب دادن، سو استفاده کردن
سر دواندن ، بازی دادن