سنگ قلاب کردن کسی، دنبال نخود سیاه فرستادن، پیچوندن کسی، دست به سر کردن، از سر باز کردن کسی، سر کار گذاشتن، اسکول کردن، علاف کردن کسی، ایستگاه گرفتن کسی، سر دواندن کسی، بازی دادن کسی، با وعده ی دروغ کسی را معطل کردن.
... [مشاهده متن کامل]
mislead someone deliberately over a length of time, especially about one's intentions.
e. g. : she had no plans to marry him—she was just stringing him along
... [مشاهده متن کامل]
در شرایط بلاتکلیفی گذاشتند . . . . . سر کار گذاشتن کسی
سر کار گذاشتن کسی با بدقولی کردن_علاف کردن کسی با وعده های پوچ
بی اعتناد کردن کسی
سرکارگذاشتن کسی
رفتاری که منجر به کینه شود، فریب دادن، سو استفاده کردن
سر دواندن ، بازی دادن