strikingly

جمله های نمونه

1. The speech was strikingly similar to one given by the American President earlier this year.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی بسیار شبیه سخنرانی رئیس جمهور آمریکا در اوایل سال جاری بود
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی به طور تکان دهنده ای شبیه به یکی از روسای جمهور آمریکا در اوایل امسال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fine clothes added to his strikingly handsome appearance.
[ترجمه گوگل]لباس های زیبا به ظاهر فوق العاده زیبایش افزوده شد
[ترجمه ترگمان]لباس های قشنگ به ظاهر زیبا و جذاب او اضافه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In one respect, however, the men really were strikingly similar.
[ترجمه گوگل]با این حال، از یک جنبه، مردان واقعاً به طرز شگفت انگیزی شبیه بودند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در یک رابطه، مردان کاملا شبیه هم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His work is strikingly fresh in conception.
[ترجمه گوگل]کار او به طرز شگفت انگیزی در مفهوم تازه است
[ترجمه ترگمان]کار او کاملا تازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The two experiments produced strikingly different results.
[ترجمه گوگل]این دو آزمایش نتایج بسیار متفاوتی را تولید کردند
[ترجمه ترگمان]این دو آزمایش به طور قابل توجهی نتایج متفاوتی را تولید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The two polls produced strikingly different results.
[ترجمه گوگل]این دو نظرسنجی نتایج بسیار متفاوتی را به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]این دو نظرسنجی نتایج متفاوتی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They gave a strikingly original performance of the play.
[ترجمه گوگل]آن ها اجرای فوق العاده بدیع از نمایشنامه ارائه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمایش فوق العاده ای از نمایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The quagga was a strikingly beautiful variant of the zebra.
[ترجمه گوگل]کواگا یک نوع فوق العاده زیبا از گورخر بود
[ترجمه ترگمان]The گونه ای کاملا زیبا از گورخر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her latest novel is strikingly different from her earlier work.
[ترجمه گوگل]آخرین رمان او به طرز چشمگیری با آثار قبلی او متفاوت است
[ترجمه ترگمان]آخرین رمان او کاملا با کاره ای قبلی او تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Careful listening has meant a succession of books strikingly different from each other.
[ترجمه گوگل]گوش دادن دقیق به معنای مجموعه ای از کتاب ها است که به طور قابل توجهی متفاوت از یکدیگر هستند
[ترجمه ترگمان]پس گوش دادن به گوش دادن به یک مشت کتاب با یکدیگر متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Idealism apart, this long chapter has made strikingly little mention of individual motives or decisions.
[ترجمه گوگل]جدای از ایده آل گرایی، این فصل طولانی به طور قابل توجهی به انگیزه ها یا تصمیمات فردی اشاره نکرده است
[ترجمه ترگمان]جدای از این، این فصل طولانی اشاره ای به انگیزه های فردی و یا تصمیمات فردی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sumner was a tall, strikingly handsome man with dark hair and a beard which turned white in old age.
[ترجمه گوگل]سامنر مردی قد بلند و به طرز چشمگیری بود با موهای تیره و ریشی که در پیری سفید می شد
[ترجمه ترگمان]سامنر، یک مرد بلند قد، با موهای تیره و ریش انبوه بود که در عصر قدیمی رنگش سفید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is strikingly beautiful.
[ترجمه طاهری مقدم] او به طرز شگفت انگیزی زیباست
|
[ترجمه گوگل]او به طرز چشمگیری زیباست
[ترجمه ترگمان]او خیلی خوشگل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The comet Tempel-Tuttle follows an orbit that is strikingly similar to that of the Leonids.
[ترجمه گوگل]دنباله دار تمپل-تاتل مداری را دنبال می کند که به طرز شگفت انگیزی شبیه مدار لئونیدها است
[ترجمه ترگمان]ستاره دنباله دار Tempel - Tuttle به دنبال مداری است که کاملا شبیه به the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a remarkable manner, conspicuously

پیشنهاد کاربران

در خیلی از متن ها، معادلش به فارسی میشه؛
به طرزِ عجیبی
به طورِ عجیبی
طوری که به سادگی قابل خبر رسانی باشد
strikingly ( adv ) = به طور قابل توجه، به طور چشمگیر، به طور خیره کننده، به طور قابل ملاحضه/به طور فوق العاده جذاب/به طرز شگفت انگیزی، به طور حیرت انگیزی
examples:
1 - Her latest novel is strikingly different from her earlier work.
...
[مشاهده متن کامل]

آخرین رمان او به طرز چشمگیری با آثار قبلی او متفاوت است.
2 - They gave a strikingly original performance of the play.
آنها نمایشی به طور فوق العاده جذاب از نمایشنامه ارائه دادند.
3 - Her husband is strikingly handsome.
شوهرش به طور فوق العاده جذابی خوشتیپ است.
4 - They quickly noticed that the skeletons of modern people are strikingly different from those of the last century.
آنها به سرعت متوجه شدند که اسکلت افراد امروزی به طور قابل توجهی متفاوت از اسکلت افراد قرون گذشته است.
5 - It looks strikingly similar to a photograph I took of my boyfriend three years ago.
به نظر می رسد به طور قابل ملاحضه ای شبیه به عکسی است که سه سال پیش از دوست پسرم گرفتم.
6 - Strikingly, neither mother tried to see the children again once they had been "won" by their fathers.
به طرز شگفت انگیزی ، هیچ یک از مادران سعی نکردند دوباره بچه ها را ببینند که توسط پدرانشان "معتاد" شده بودند.
7 - that was a strikingly convincing argument that the speaker delivered.
این استدلالی که سخنران ارائه داد به طرز حیرت انگیزی متقاعد کننده بود.

به طرزی غیرعادی
به طور جالبی
به شدت، ضربتی
بطور قابل ملاحضه ای
قابل توجه، به طور آشکار یا معلوم

بپرس