strike the right note


جان کلام را ادا کردن، درست نوشتن یا گفتن یا انجام دادن

جمله های نمونه

1. I find it really difficult to strike the right note when I'm writing job applications.
[ترجمه گوگل]وقتی در حال نوشتن درخواست های شغلی هستم، نوشتن یادداشت درست برای من بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]وقتی مشغول نوشتن برنامه های شغلی هستم، ضربه زدن به یادداشت درست مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His opening remarks struck the right note.
[ترجمه گوگل]سخنان آغازین او نکته درستی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]و پس از آن که شروع به سخن کرد به نکته صحیح اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Plants growing out of cracks in paving strike the right note up a cottage-garden path.
[ترجمه گوگل]گیاهانی که از شکاف‌های سنگفرش رشد می‌کنند، در مسیر کلبه-باغ به درستی برخورد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]گیاهان در حال رشد از شکاف های کف دست، به سمت راست به سمت یک مسیر باغ - باغ اشاره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So are buskers in Gloucester striking the right note with their audience?
[ترجمه گوگل]بنابراین آیا باسکرها در گلاستر با مخاطبان خود نت مناسبی را نشان می دهند؟
[ترجمه ترگمان]پس آیا buskers در گلاستر یک یادداشت صحیح با مخاطبین خود دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He sorely needed to strike the right note.
[ترجمه گوگل]او به شدت نیاز داشت که نت درست را بزند
[ترجمه ترگمان]به شدت نیاز داشت که به سمت راست ضربه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That would have the merit of simplicity, but would it strike the right note socially?
[ترجمه گوگل]این کار شایستگی سادگی را خواهد داشت، اما آیا از نظر اجتماعی به درستی برخورد می کند؟
[ترجمه ترگمان]این می تواند شایستگی سادگی را داشته باشد، اما آیا این می تواند توجه را به طرف راست از نظر اجتماعی مورد توجه قرار دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nixon with his mastery of intangibles knew how to strike the right note.
[ترجمه گوگل]نیکسون با تسلط خود بر چیزهای ناملموس می‌دانست که چگونه نت درست را بزند
[ترجمه ترگمان]نیکسون با مهارت و استادی خود می دانست که چگونه به یادداشت درست حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hit the target, strike the proper place

پیشنهاد کاربران

بپرس