strike back

جمله های نمونه

1. They were ordered to strike back.
[ترجمه مالک صابری] به انها دستور داده بودند تا تلافی کنند
|
[ترجمه گوگل]به آنها دستور داده شد که به آنها حمله کنند
[ترجمه ترگمان]دستور دادند که حمله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is a good chance to strike back your political opponent.
[ترجمه گوگل]این فرصت خوبی است برای ضربه زدن به حریف سیاسی شما
[ترجمه ترگمان]این فرصت خوبی برای ضربه زدن به حریف سیاسی شماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We instruct our staff never to strike back however angry they feel.
[ترجمه گوگل]ما به کارکنان خود دستور می دهیم که هرگز به هر اندازه که عصبانی هستند پاسخی ندهند
[ترجمه ترگمان]ما به پرسنل خود دستور می دهیم که به هر حال خشمگین نشوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Can you guarantee it wouldn't strike back?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید تضمین کنید که آن را پاسخ نمی دهد؟
[ترجمه ترگمان]میتونی ضمانت کنی که اون جواب نمی ده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ahab confesses his deep, burning, tormenting desire to strike back at the creature who took his leg from him.
[ترجمه گوگل]آخاب به میل عمیق، سوزان و عذاب‌آور خود برای ضربه زدن به موجودی که پایش را از او گرفته بود اعتراف می‌کند
[ترجمه ترگمان]اهب در اعتراف عمیق و سوزان خود اعتراف می کند که میل دارد به آن موجود که پای او را از او گرفته بود بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everybody expected Microsoft to strike back, reaffirming its commitment to its own Java - like Visual Basic.
[ترجمه گوگل]همه انتظار داشتند که مایکروسافت پاسخ دهد و تعهد خود را به جاوای خود - مانند ویژوال بیسیک - تأیید کند
[ترجمه ترگمان]هر کسی از مایکروسافت انتظار داشت که به آن حمله کند، و تعهد خود را نسبت به جاوا به شکل بصری خاص خود تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a growing willingness to strike back against some of the more obvious threats.
[ترجمه گوگل]تمایل فزاینده ای برای مقابله با برخی از تهدیدهای آشکارتر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تمایل فزاینده ای برای حمله به برخی از تهدیدات آشکار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It doesn't pay to strike back contemptuously at them.
[ترجمه گوگل]جواب دادن تحقیرآمیز به آنها سودی ندارد
[ترجمه ترگمان]با تحقیر به آن ها پاسخ نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Strike back like Bond – with decisiveness, faith, confidence, and courage.
[ترجمه گوگل]با قاطعیت، ایمان، اعتماد به نفس، و شجاعت، مانند باند به عقب برگرد
[ترجمه ترگمان]ضربه زدن مثل باند با قاطعیت، ایمان، اعتماد به نفس و شجاعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We also discuss how to discover actively and strike back the network wiretap.
[ترجمه گوگل]ما همچنین در مورد چگونگی کشف فعال و دفع شنود شبکه بحث می کنیم
[ترجمه ترگمان]همچنین در مورد نحوه کشف فعال و ضربه زدن به شبکه تلفنی بحث و تبادل نظر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Anor hoped to strike back at Overlord Shimrra in revenge for his misfortune.
[ترجمه گوگل]آنور امیدوار بود برای انتقام از بدشانسی، به اورلرد شیمرا حمله کند
[ترجمه ترگمان]آ نور امید داشت که انتقام خود را از این بدبختی نجات دهد و انتقام خود را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They avoid it, smooth it over and then strike back behind the scenes.
[ترجمه گوگل]آنها از آن اجتناب می کنند، آن را صاف می کنند و سپس به پشت صحنه حمله می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از آن اجتناب می کنند، آن را صاف می کنند و بعد پشت صحنه دست می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Accordingly, this brought to strike back sound, newspaper, magazine is right this the opinion is heavy.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، این را به ضربه پس زدن صدا، روزنامه، مجله درست است این نظر سنگین است
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، این موضوع به صدا درآمد، روزنامه، مجله و مجله درست گفته می شود این نظر سنگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The strike back production badly.
[ترجمه گوگل]اعتصاب تولید به شدت
[ترجمه ترگمان]اعتصاب به شدت تولید را عقب زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our instinctive reaction when someone causes us pain is to strike back.
[ترجمه گوگل]عکس العمل غریزی ما وقتی کسی برای ما درد ایجاد می کند این است که به آن ضربه بزنیم
[ترجمه ترگمان]واکنش غریزی ما زمانی است که یک نفر باعث درد ما می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• return a blow or punch

پیشنهاد کاربران

حمله متقابل
انتقام
تلافی کردن
انتقام گرفتن
حمله متقابل
ضربه متقابل
عمل متقابل
ضربه متقابل
انتقام
ضد حمله، بدل زدن
مقابله به مثل
مقابله به مثل کردن - جواب دادن
تلافی کردن، پاتک زدن

بپرس