strike a chord

پیشنهاد کاربران

احساسی در کسی به وجود آوردن
احساس مشترکی را به وجود آوردن
چنگ به دل زدن
به مذاق . . . خوش آمدن
به مذاق . . . . خوش آمدن
همدردی کردن
صبحت کردن
حرف زدن
He wanted me to strike a chord with home
phrase :
strike​/​touch a chord ( with someone )
کسی را به شدت تحت تاثیر قرار دادن
احساسات کسی را برانگیختن
باعث همذات پنداری کردن دیگران با خودمان شدن
احساس همدردی دیگران را برانگیختن
...
[مشاهده متن کامل]

در وجود دیگران اشتیاق را پدید آوردن
به عنوان مثال:
1 - Her comments about political corruption clearly struck a chord with many voters
2 - Basically, it's something that strikes a chord in the heart
3 - I knew the film would strike a chord with people because everybody knows somebody

منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/strike-a-chord• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/strike-a-chord• https://www.merriam-webster.com/dictionary/strike_a_chord• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/strike-a-chord• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/strike-a-chord
to make you respond in an emotional way, for example by feeling sympathy or pleasure
2. If something strikes a chord, it causes people to approve of it or agree with it
دادن یک پاسخ عاطفی، چیزی که باعث می شود حرفی را تایید کنید و با آن موافق باشید
تحت تاثیر قرار دادن
to say or do something that other people agree with or have sympathy with
( اصطلاحا گفتن یا انجام چیزی که سبب برانگیختن احساسات شود )
مثال:
. Basically, it's something that strikes a chord in the heart

آشنا به نظر رسیدن، زنگ آشنایی داشتن، به دل نشستن، در دل مخاطب راه یافتن، گل کردن
همدلی برانگیختن
کسی را یاد چیزی یا کسی انداختن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس