خط دار (صفت)
brindle, brindled, striated, streaky, striate, strigose
شیار دار (صفت)
canaliculate, striate, strigose
دارای موهای زبر (صفت)
strigose
دارای کرک و ابریشم های راست (صفت)
strigose
strigose
معنی: خط دار، شیار دار، دارای موهای زبر، دارای کرک و ابریشم های راست
معانی دیگر: (گیاه شناسی) خارچه دار، سخت موی دار، دارای مویچه های شق و سفت (مانند برخی برگ ها)
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
strigose ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: زبْرمو
تعریف: ویژگی نوعی کرک پوش پوشیده از کرک های متراکم و زبر و خمیده و غالباً تخت با قاعده ای غده مانند
واژه مصوب: زبْرمو
تعریف: ویژگی نوعی کرک پوش پوشیده از کرک های متراکم و زبر و خمیده و غالباً تخت با قاعده ای غده مانند