فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: stridulates, stridulating, stridulated
مشتقات: stridulatory (adj.), stridulation (n.)
حالات: stridulates, stridulating, stridulated
مشتقات: stridulatory (adj.), stridulation (n.)
• : تعریف: to produce a shrill grating, creaking, or chirping sound by rubbing certain parts of the body together, as some insects do.
- Ants stridulate to communicate with each other.
[ترجمه گوگل] مورچه ها برای برقراری ارتباط با یکدیگر به سرعت تلاش می کنند
[ترجمه ترگمان] مورچه ها سعی می کنند با هم ارتباط برقرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مورچه ها سعی می کنند با هم ارتباط برقرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید