صفت ( adjective )
مشتقات: stridently (adv.), stridence (n.), stridency (n.)
مشتقات: stridently (adv.), stridence (n.), stridency (n.)
• (1) تعریف: harsh-sounding or loud; raucous; grating.
• مترادف: grating, raucous, screeching
• متضاد: soft
• مشابه: abrasive, discordant, harsh, jarring, rough, sharp, shrill
• مترادف: grating, raucous, screeching
• متضاد: soft
• مشابه: abrasive, discordant, harsh, jarring, rough, sharp, shrill
- We could hear the strident voices of a mob approaching.
[ترجمه گوگل] ما می توانستیم صدای تند جمعیتی را که نزدیک می شد بشنویم
[ترجمه ترگمان] ما می توانستیم صدای گوش خراش یک جمعیت را بشنویم که به او نزدیک می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما می توانستیم صدای گوش خراش یک جمعیت را بشنویم که به او نزدیک می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: unpleasantly intense, aggressive, or shrill.
• مترادف: shrill
• متضاد: gentle
• مشابه: aggressive, intense
• مترادف: shrill
• متضاد: gentle
• مشابه: aggressive, intense
- They voiced a strident argument in favor of the death penalty.
[ترجمه گوگل] آنها استدلال شدیدی را به نفع مجازات اعدام بیان کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها یک بحث گوش خراش را به نفع مجازات اعدام اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها یک بحث گوش خراش را به نفع مجازات اعدام اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It was a simple request, but it was made in such a strident tone that I refused to grant it.
[ترجمه گوگل] این یک درخواست ساده بود، اما آنقدر با لحن تند مطرح شد که از اجابتش خودداری کردم
[ترجمه ترگمان] این یک درخواست ساده بود، اما با چنان لحن strident ادا شد که از قبول آن امتناع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این یک درخواست ساده بود، اما با چنان لحن strident ادا شد که از قبول آن امتناع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید