strickle

/ˈstrɪkəl//ˈstrɪkl/

معنی: الگو، وسیله کوبیدن غلات، وسیله تیز کردن داس
معانی دیگر: چوب خط کش مانند که با آن هنگام اندازه گیری غله مقدار اضافی را از سطل بیرون می ریزند و بالای سطل را مسطح می کنند، (فلز کاری) شابلن، نمونه، صاف کردن

جمله های نمونه

1. Determination set forth of strickle structure parameter, strickle speed and batch mixed sand through analysis and experiment on sand mixing performance of bend forward strickle.
[ترجمه گوگل]تعیین پارامتر ساختار چکش، سرعت چکش و ماسه مخلوط دسته ای از طریق تجزیه و تحلیل و آزمایش بر روی عملکرد اختلاط شن و ماسه در خمش به جلو
[ترجمه ترگمان]تعیین پارامتر ساختار strickle، سرعت strickle و شن مخلوط شده از طریق تجزیه و تحلیل و آزمایش بر روی عملکرد اختلاط شن خم به جلو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. CJCD Surface finishing screed is widely used to strickle cement, concrete surface in building site and road construction. Its trait is for easy operation and transportation.
[ترجمه گوگل]روکش سطحی CJCD به طور گسترده برای چکاندن سیمان، سطح بتن در محل ساختمان و ساخت و ساز جاده استفاده می شود ویژگی آن برای حمل و نقل آسان است
[ترجمه ترگمان]CJCD به طور گسترده برای تولید سیمان، سطح بتن در محل ساختمان و ساخت جاده مورد استفاده قرار می گیرد این ویژگی برای عملیات و حمل و نقل آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then strickle, ironing head: with empty hands clenched, tiger's mouth open, in a section of the radial margin of light blows two orbit, eyelid margin and all 30 times.
[ترجمه گوگل]سپس قطره چکان، سر اتو: با دست های خالی گره کرده، دهان ببر باز، در قسمتی از حاشیه شعاعی نور دو مدار، حاشیه پلک و همه 30 بار ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]سپس strickle، سر اتو: با دست های خالی گره خورده، دهان ببر باز می شود، در بخشی از حاشیه شعاعی نور دو مدار، پلک چشم و همه ۳۰ بار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Those who resemble the train like swaying, he exerts all his strength what the ground uses an expanse is coriaceous cloth swinging a knife goes strickle his razor.
[ترجمه گوگل]کسانی که مانند تاب خوردن به قطار شباهت دارند، او تمام قدرتش را به کار می‌گیرد، چیزی که زمین از آن استفاده می‌کند، پارچه‌ای گشنیز است که چاقو را تاب می‌دهد و به تیغش می‌چکد
[ترجمه ترگمان]کسانی که مثل این حرکت به قطار شباهت دارند، تمام نیرویش را به کار می برد که زمینی که روی زمین از پهنای یک چاقو استفاده می کند، با تیغه چاقو تیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The last thing for card no teeth full business card printing and membership card making, card in a paper process and strickle paper between scratch can be a headache.
[ترجمه گوگل]آخرین چیزی که برای کارت بدون دندان چاپ کارت ویزیت کامل و ساخت کارت عضویت، کارت در فرآیند کاغذ و چکاندن کاغذ بین خراش می تواند سردرد باشد
[ترجمه ترگمان]آخرین چیزی که برای کارت و کارت عضویت کامل کارت چاپ و کارت عضویت وجود دارد، کارت در یک فرآیند کاغذ و کاغذ strickle بین صفر می تواند یک سردرد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore, the installation when scraping knife, you want to make sure that the strickle blade pressure.
[ترجمه گوگل]بنابراین، نصب و راه اندازی هنگام خراش دادن چاقو، شما می خواهید مطمئن شوید که فشار تیغه چکیده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هنگام نصب چاقو باید مطمئن شوید که تیغه strickle فشار وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الگو (اسم)
type, pattern, standard, sample, template, mold, schema, strickle

وسیله کوبیدن غلات (اسم)
strickle

وسیله تیز کردن داس (اسم)
strickle

پیشنهاد کاربران

بپرس