striated

/straɪˈeɪtəd//straɪˈeɪtɪd/

معنی: خط دار
معانی دیگر: شیاردار، خیاره دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having stripes, streaks, or furrows; consisting of striae, esp. in skeletal and cardiac muscle.

- The sandstone cliffs are striated due to the movement of glaciers across the rock surface.
[ترجمه گوگل] صخره های ماسه سنگی به دلیل حرکت یخچال ها در سراسر سطح سنگ مخطط هستند
[ترجمه ترگمان] صخره های ماسه سنگی به علت حرکت یخچال های طبیعی در سطح سنگ، striated هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Skeletal muscles are voluntary, striated muscles made up of bands of fibers.
[ترجمه DR.NIMA VET PHYSIOLOGIST PHD] مخطط یا ماهیچه های مخطط
|
[ترجمه گوگل] ماهیچه های اسکلتی ماهیچه های ارادی و مخطط هستند که از نوارهایی از الیاف تشکیل شده اند
[ترجمه ترگمان] ماهیچه های Skeletal داوطلبانه هستند و ماهیچه های striated از نوارهای فیبرها تشکیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The canyon walls were striated with colour.
[ترجمه گوگل]دیوارهای دره با رنگ مخطط بود
[ترجمه ترگمان]دیواره های دره پر از رنگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Power and phone lines striated the sky.
[ترجمه گوگل]خطوط برق و تلفن آسمان را مخطط کرد
[ترجمه ترگمان]خطوط تلفن و قدرت آسمان را مسدود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This was a striated world, filled with the colorful sounds of white, Cajun, Creole and black societies.
[ترجمه گوگل]این دنیای مخطط بود، پر از صداهای رنگارنگ جوامع سفید، کاجون، کریول و سیاه
[ترجمه ترگمان]این دنیایی پر زرق و برق بود که پر از صداهای رنگی سفید، Cajun، کریول و سیاه پوستان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The striated marks on the curve part of magazine are the marks formed by the friction between shell cases and the inner angularity of magazine's curve part during the process of bullet installation.
[ترجمه گوگل]علائم مخطط روی قسمت منحنی ژورنال، علائمی هستند که از اصطکاک بین پوسته ها و زاویه داخلی قسمت منحنی مجله در هنگام نصب گلوله ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]علامت های حک شده روی قسمت منحنی در قسمت منحنی، علامت های شکل گرفته توسط اصطکاک بین حالت های صدف و بخش درونی بالای منحنی magazine در طول فرآیند نصب گلوله هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pellicle finely striated with ca 35-4striations from scopula to aboral trochal band and ca 85-110 from aboral trochal band to oral area.
[ترجمه گوگل]پوسته ریز مخطط با حدود 35-4 خطوط از اسکوپول تا نوار تروکال ابورال و حدود 85-110 از نوار تروکال ابورال به ناحیه دهان
[ترجمه ترگمان]Pellicle finely با Ca ۳۵ - ۳۵ striations از scopula تا aboral باند و ca ۸۵ - ۱۱۰ از باند aboral trochal به ناحیه دهانی تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The striated sphincter contains fatigue - resistant, slow - twitch fibers that are responsible for passive urinary control.
[ترجمه گوگل]اسفنکتر مخطط حاوی فیبرهای مقاوم در برابر خستگی و کند انقباض است که مسئول کنترل غیرفعال ادرار هستند
[ترجمه ترگمان]striated sphincter دارای فیبرهای عصبی مقاوم در برابر خستگی است که مسئول کنترل ادرار غیرفعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Looks like a bunch of striated muscle is composed of fat, gland, every muscle fiber have horizontal stripes.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد دسته ای از ماهیچه های مخطط از چربی تشکیل شده است، غدد، هر فیبر عضلانی دارای نوارهای افقی است
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد مقدار زیادی ماهیچه مرکب از چربی و غده باشه، هر فیبر عضلانی دارای خطوط افقی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, because the striated urethral sphincter has similar innervation, patients are exercising this important muscle as well.
[ترجمه گوگل]با این حال، از آنجا که اسفنکتر مجرای ادرار مخطط دارای عصب مشابهی است، بیماران این عضله مهم را نیز ورزش می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، از آنجایی که the urethral sphincter دارای innervation مشابه است، بیماران نیز این ماهیچه مهم را تمرین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pellicle finely striated, with 50-68 pellicular striae between aboral trochal band and peristomial lip, and 32-53 between aboral trochal band and scopula.
[ترجمه گوگل]پوسته ریز مخطط، با 50-68 استریا پلیکولار بین نوار تروکال ابورال و لب پریستومیال، و 32-53 بین نوار تروکال ابورال و اسکوپول
[ترجمه ترگمان] Pellicle finely striated، - pellicular ۵۰ between between trochal aboral and peristomial peristomial، and and ۳۲ trochal trochal - - aboral aboral and and and and and and and and and and between between between between between between between band band band band band band band scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula scopula
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fenarol has proved to be effective as a striated muscle relaxant.
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که فنارول به عنوان شل کننده عضلات مخطط موثر است
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که Fenarol به عنوان یک ماهیچه striated موثر عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The main clinical features of striated muscle is local or systemic weakness in the activities easy to fatigue by rest or with anti-cholinesterase drugs can be mitigated.
[ترجمه گوگل]ویژگی های بالینی اصلی عضله مخطط ضعف موضعی یا سیستمیک در فعالیت هایی است که به راحتی با استراحت یا داروهای ضد کولین استراز می توان خستگی را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های بالینی اصلی ماهیچه striated، ضعف محلی یا فیزیکی در فعالیت هایی است که خستگی از طریق استراحت و یا با داروهای ضد cholinesterase را می توان کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Striated muscle cells became degeneration, swelling and atrophy.
[ترجمه گوگل]سلول های ماهیچه ای مخطط دچار انحطاط، تورم و آتروفی شدند
[ترجمه ترگمان]سلول های ماهیچه ای striated به زوال، تورم و لاغر شدن تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pellicle clearly striated, with ca 40-50 striations from scopula to aboral trochal band and ca 75-95 from aboral trochal band to oral area.
[ترجمه گوگل]Pellicle به وضوح مخطط، با حدود 40-50 خطوط از اسکوپول تا نوار تروکال ابورال و حدود 75-95 از نوار تروکال ابورال به ناحیه دهان
[ترجمه ترگمان]Pellicle به وضوح striated را با ca ۴۰ - ۵۰ striations از scopula تا aboral باند trochal و ca ۷۵ - ۹۵ از باند trochal trochal به منطقه شفاهی ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Striated muscle, smooth muscle tissue core not only of different forms, and even the operation of the case also differ.
[ترجمه گوگل]ماهیچه مخطط، هسته بافت ماهیچه صاف نه تنها از اشکال مختلف، و حتی عملکرد مورد نیز متفاوت است
[ترجمه ترگمان]ماهیچه striated، هسته بافت ماهیچه صاف نه تنها از اشکال مختلف، و حتی عمل این مورد نیز متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خط دار (صفت)
brindle, brindled, striated, streaky, striate, strigose

انگلیسی به انگلیسی

• marked with thin lines; marked with narrow grooves or channels

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Marked with stripes or lines 🔲
🔍 مترادف: Lined, striped
✅ مثال: The striated rock formations created a beautiful landscape in the canyon
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : striate
✅️ اسم ( noun ) : stria / striation / striatum
✅️ صفت ( adjective ) : striate / striated
✅️ قید ( adverb ) : _
دیوارها
مخطط

بپرس