1. The canyon walls were striated with colour.
 [ترجمه گوگل]دیوارهای دره با رنگ مخطط بود 
[ترجمه ترگمان]دیواره های دره پر از رنگ بودند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. Power and phone lines striated the sky.
 [ترجمه گوگل]خطوط برق و تلفن آسمان را مخطط کرد 
[ترجمه ترگمان]خطوط تلفن و قدرت آسمان را مسدود می کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. This was a striated world, filled with the colorful sounds of white, Cajun, Creole and black societies.
 [ترجمه گوگل]این دنیای مخطط بود، پر از صداهای رنگارنگ جوامع سفید، کاجون، کریول و سیاه 
[ترجمه ترگمان]این دنیایی پر زرق و برق بود که پر از صداهای رنگی سفید، Cajun، کریول و سیاه پوستان بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Pedicel erect, to 3 cm, terete, striate.
 [ترجمه گوگل]پدیسل عمودی، تا 3 سانتی متر، خاردار، مخطط 
[ترجمه ترگمان]Pedicel صاف، تا ۳ سانتیمتر، terete، striate 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Major Topics: Striate Cortex Receptive Field Organization, Cytoarchitecture, Modular Organization, Imaging.
 [ترجمه گوگل]موضوعات اصلی: سازماندهی میدان پذیرنده قشر مخطط، معماری سیتو، سازمان مدولار، تصویربرداری 
[ترجمه ترگمان]موضوعات اصلی: striate Cortex Receptive Organization، Cytoarchitecture، سازمان مدولار، تصویرسازی 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Stem erect, dull crimson striate, to 40 cm.
 [ترجمه گوگل]ساقه راست، مخطط زرشکی مات، تا 40 سانتی متر 
[ترجمه ترگمان]ساقه صاف و قرمز تیره برابر با ۴۰ سانتیمتر ارتفاع دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Stem erect, solid, striate, base clothedinfibrous remnant sheaths.
 [ترجمه گوگل]غلاف های باقیمانده الیافی ساقه ای راست، جامد، مخطط، پایه 
[ترجمه ترگمان]اشتاین Stem، استوار، استوار و base از غلاف باقی مانده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. For instance, it is universally agreed that the striate area of the occipital pole is the area of primary visual projection.
 [ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مورد توافق جهانی است که ناحیه مخطط قطب اکسیپیتال ناحیه ی برون ریزی بصری اولیه است 
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، به طور جهانی توافق شده است که ناحیه striate از قطب پس سر، حوزه تصویر بصری اصلی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. The organization of neurons in cat striate cortex in accordance with spatial integration property was studied usi. . .
 [ترجمه گوگل]سازماندهی نورون ها در قشر مخطط گربه مطابق با ویژگی یکپارچگی فضایی مورد مطالعه قرار گرفت   
[ترجمه ترگمان]سازمان نورون ها در ناحیه striate cat مطابق با ویژگی انتگرال گیری فضایی در usi مطالعه شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. The organization of neurons in cat striate cortex in accordance with spatial integration property was studied using electrophysiological and morphological methods.
 [ترجمه گوگل]سازماندهی نورونها در قشر مخطط گربه مطابق با ویژگی یکپارچگی فضایی با استفاده از روشهای الکتروفیزیولوژیکی و مورفولوژیکی مورد مطالعه قرار گرفت 
[ترجمه ترگمان]سازمان نورون ها در ناحیه cat cat مطابق با ویژگی انتگرال گیری فضایی با استفاده از روش های electrophysiological و مورفولوژیکی مورد مطالعه قرار گرفت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The stone was warm in the sun, its surface striated like the trunk of an ancient tree.
 [ترجمه گوگل]سنگ در آفتاب گرم بود و سطح آن مانند تنه درخت کهنسال مخطط بود 
[ترجمه ترگمان]سنگ در آفتاب گرم بود و سطح آن مانند تنه یک درخت باستانی پوشانده شده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. A beautiful dish, it is more or less what it sounds like, sticky rice wrapped in green striated lotus leaves.
 [ترجمه گوگل]یک غذای زیبا، کم و بیش همان چیزی است که به نظر می رسد، برنج چسبناکی که در برگ های نیلوفر آبی مخطط سبز پیچیده شده است 
[ترجمه ترگمان]یک غذای خوب، بیشتر یا کم تر چیزی است که شبیه آن است، برنج چسبناک که در برگ های نیلوفر آبی به رنگ سبز پیچیده شده 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Black too is a color, and the deep ridges of persimmon tree bark are an almost-black striated with dark gray.
 [ترجمه گوگل]سیاه نیز یک رنگ است و برآمدگی های عمیق پوست درخت خرمالو تقریباً سیاه و مخطط با خاکستری تیره است 
[ترجمه ترگمان]سیاه هم رنگی است و ستیغ عمیق پوست درخت persimmon تقریبا سیاه و خاکستری تیره است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. The arms are about 3 times the disk diameter, slightly flattened, all the plates of the arm are striated.
 [ترجمه گوگل]بازوها تقریباً 3 برابر قطر دیسک هستند، کمی صاف هستند، تمام صفحات بازو مخطط هستند 
[ترجمه ترگمان]این بازوها در حدود ۳ برابر قطر دیسک است و کمی مسطح شده است، تمام صفحات دست striated هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. In some places, friction along a fault plane has produced polished and striated surfaces.
 [ترجمه گوگل]در برخی نقاط، اصطکاک در امتداد صفحه گسل باعث ایجاد سطوح صیقلی و مخطط شده است 
[ترجمه ترگمان]در بعضی مکان ها، اصطکاک در امتداد یک صفحه خطا سطوح صیقل یافته و striated را تولید کرده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید