stretchy

/ˈstretʃi//ˈstretʃi/

کشسان، کشدار، کش دادنی، کشش پذیر، فراخی پذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: stretchier, stretchiest
مشتقات: stretchiness (n.)
(1) تعریف: capable of being stretched; elastic.

(2) تعریف: tending to stretch excessively.

جمله های نمونه

1. Outfits consisted of tight, bright, stretchy and striped separates, and catsuits with zippered hoods, elbow and knee compartments.
[ترجمه گوگل]لباس‌ها شامل پارتی‌های تنگ، روشن، کشدار و راه راه و لباس‌های گربه‌ای با کلاه زیپ‌دار، محفظه‌های آرنج و زانو بودند
[ترجمه ترگمان]outfits عبارت بودند از تنگ و تنگ، تنگ و تنگ و راه راه، و catsuits با hoods و بازو و knee
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Made from strong, stretchy material that was soft on skin.
[ترجمه گوگل]ساخته شده از مواد محکم و کشسانی که روی پوست نرم بود
[ترجمه ترگمان]از ماده یکسانی که روی پوست نرم بود، ساخته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Also stop even the pedestrian to walk, stretchy neck looks to the sky.
[ترجمه گوگل]همچنین حتی عابر پیاده را متوقف کنید تا راه برود، گردن کشیده به آسمان نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین حتی پیاده ها را متوقف کنید تا پیاده بروند، به طور یکسانی به آسمان نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And cells from'metastasized'tumours stretchy than early - stage cancer cells.
[ترجمه گوگل]و سلول‌های حاصل از تومورهای متاستاز شده نسبت به سلول‌های سرطانی در مراحل اولیه کشسان هستند
[ترجمه ترگمان]و سلول هایی از سلول های سرطانی tumours را از سلول های سرطانی در مراحل اولیه تکثیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Subterranean bine shows procumbent record level inclined to stretchy.
[ترجمه گوگل]باین زیرزمینی سطح رکوردی را نشان می دهد که تمایل به کشش دارد
[ترجمه ترگمان]Subterranean bine نشان می دهد که سطح سابقه ثبت شده تمایل به ماده یکسانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The blobs are stretchy spheres with two eyes.
[ترجمه گوگل]حباب ها کره های کششی با دو چشم هستند
[ترجمه ترگمان]The ها ماده یکسانی با دو چشم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Plus, Bum Genius diapers have neat stretchy tabs that make diapering even the most wiggly babies a breeze.
[ترجمه گوگل]بعلاوه، پوشک های Bum Genius دارای زبانه های کشدار منظمی هستند که پوشک زدن را حتی برای هولناک ترین نوزادان نیز راحت می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ما خیلی پوشک داریم و تحت مراقبت هستیم که حتی the بچه ها را هم به باد بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Barking Mad - Messy keeps Stretchy awake all night and ends up losing his bark.
[ترجمه گوگل]پارس دیوانه - مسی استریچی را تمام شب بیدار نگه می دارد و در نهایت پوست خود را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]\"Barking Mad\" (Messy Mad)تمام شب را بیدار نگه می دارد و با از دست دادن پوست خود به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bush, 3 meters tall: Rod is fine and stretchy, cylindrical, modena, be bordering on without wool, become ever since virescent or green.
[ترجمه گوگل]بوته به ارتفاع 3 متر: میله ریز و کشدار، استوانه ای شکل، مودنا، حاشیه ای بدون پشم، از آن زمان به رنگ زرد یا سبز می شود
[ترجمه ترگمان]بوش ۳ متر بلندی دارد: راد نرم و نرم است، استوانه ای، modena، بدون پشم، از زمان virescent و یا سبز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. New concepts Playtex Super Look Secrets bodyshaper offers all the control of a corset in a soft, stretchy fabric.
[ترجمه گوگل]مفاهیم جدید بدنه Playtex Super Look Secrets تمام کنترل کرست را در پارچه ای نرم و کشسان ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]مفاهیم جدید Playtex Super bodyshaper همه کنترل یک کرست را در یک پارچه کشباف نرم و نرم ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She felt it and discovered that it was very soft and stretchy.
[ترجمه گوگل]او آن را احساس کرد و متوجه شد که بسیار نرم و کششی است
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که بسیار نرم و تنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The finished dough should be tacky but not sticky, lightly golden, stretchy and elastic rather than porridge like.
[ترجمه گوگل]خمیر تمام شده باید چسبناک باشد اما چسبنده نباشد، کمی طلایی، کشدار و کشدار باشد تا فرنی
[ترجمه ترگمان]خمیر کاغذ باید کهنه باشد، اما نه چسبناک، نه چسبنده، تنگ، تنگ و تنگ تر از فرنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It can quickly penetrate into skin, making skin moist, smooth and stretchy.
[ترجمه گوگل]می تواند به سرعت به داخل پوست نفوذ کند و پوست را مرطوب، صاف و کشدار کند
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا می تواند به سرعت به پوست نفوذ کند و پوست مرطوب، نرم و یکسانی را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He developed a way to replace or repair blood vessels with Dacron, a stretchy manmade material.
[ترجمه گوگل]او راهی برای جایگزینی یا ترمیم رگ های خونی با داکرون، ماده ای کشسان ساخته دست بشر، ابداع کرد
[ترجمه ترگمان]او راهی برای جایگزینی یا تعمیر رگ های خونی با Dacron، یک ماده کشباف نرم ساخته و توسعه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• elastic, flexible, capable of or tending to stretch
stretchy material is slightly elastic and able to stretch easily.

پیشنهاد کاربران

بپرس