🔹 مثال ها:
He stretched the truth about his job title to impress the interviewer. درباره ی عنوان شغلی اش یه کم اغراق کرد تا مصاحبه کننده رو تحت تأثیر بذاره.
The story was based on real events, but they definitely stretched the truth. داستان بر اساس وقایع واقعی بود، ولی قطعاً واقعیت کشی کرده بودن.
... [مشاهده متن کامل]
She’s not lying exactly—just stretching the truth a bit. دقیقاً دروغ نمی گه—فقط یه کم واقعیت رو کش داده.
🔹 مترادف ها: exaggerate – embellish – bend the truth – sugarcoat – fudge the facts
He stretched the truth about his job title to impress the interviewer. درباره ی عنوان شغلی اش یه کم اغراق کرد تا مصاحبه کننده رو تحت تأثیر بذاره.
The story was based on real events, but they definitely stretched the truth. داستان بر اساس وقایع واقعی بود، ولی قطعاً واقعیت کشی کرده بودن.
... [مشاهده متن کامل]
She’s not lying exactly—just stretching the truth a bit. دقیقاً دروغ نمی گه—فقط یه کم واقعیت رو کش داده.
🔹 مترادف ها: exaggerate – embellish – bend the truth – sugarcoat – fudge the facts
اغراق در بیان حقیقت
مثلا به ده نفر کمک کردی ولی میگی به چهل نفر کمک کردم. دروغ نمیگی ولی واقعیت رو زیادی کش دادی
مثلا به ده نفر کمک کردی ولی میگی به چهل نفر کمک کردم. دروغ نمیگی ولی واقعیت رو زیادی کش دادی
تحریف حقیقت