stressed out

پیشنهاد کاربران

✳️ عبارت: stressed out
🔸 معنی فارسی:
خیلی استرسی / از شدت استرس خسته یا به هم ریخته
✅ توضیح ساده:
stressed out یعنی به شدت تحت فشار روحی یا استرس بودن، به طوری که احساس خستگی ذهنی یا روانی می کنی.
...
[مشاهده متن کامل]

این عبارت خیلی محاوره ایه و اغلب برای گفتن اینکه یه نفر دیگه نمی تونه فشار یا استرس بیشتری رو تحمل کنه استفاده می شه.
📘 مثال های انگلیسی با ترجمه:
I'm so stressed out about my exams.
خیلی بابت امتحان هام استرس دارم.
She’s been stressed out at work lately.
اون اخیراً توی محل کار خیلی استرس داره.
He looked completely stressed out after the meeting.
بعد از جلسه کاملاً استرسی به نظر می رسید.
Try not to get too stressed out. Everything will be fine.
سعی کن زیاد استرس نگیری. همه چیز درست می شه.
✅ تفاوت با کلمه ی "stressed":
کلمه معنی رسمی یا محاوره ای؟
stressed دچار استرس رسمی تر
stressed out خیلی استرسی، از پا افتاده از فشار محاوره ای تر، احساسی تر
🔁 افعال و عبارات مرتبط:
be under pressure → تحت فشار بودن
feel anxious → احساس اضطراب داشتن
have a mental breakdown → فروپاشی روانی داشتن
calm down → آروم شدن
relax / unwind → ریلکس کردن / آرام گرفتن

so worried that you can not relax
If someone is stressed out, they are very tense and anxious because of difficulties in their lives
?Stress out آیا استرس داری؟
Stressed out فعل نیست بلکه صفت است به معنای نگران و دلواپس
نگران
don't get stressed out
زیاد نگرن نباش
نیکنام
Under severe strain; very anxious
دلهره انجام کاری داشتن!
استرس داشتن!
در برخی منابع تاکید بر جمله است
I want to stress out that there are many names for this kind of system.
I was extremely stressed out before my IELTS exam
استرس داشتن و مضطرب بودن
نگران و مضطرب
کلافه شدن
too anxious and tired to be able to relax
adjective. The definition of stressed out is being anxious, tired and irritable because of too much work or pressure. An example of stressed out is the bad mood of someone who worked through the night and still hasn't finished a project.
مضطرب
پریشان حال
نگران
استرسی
استرس داشتن
بیش از حد استرس داشتن
تحت فشار شدید ، خیلی نگران
مضطرب بودن
دلواپس و اندیشناک
استرسی بودن
so worried and tired that you cannot relax
پریشان بودن، مشوش بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)