stressed

/strest//strest/

جمله های نمونه

1. a stressed syllable
هجای موکد

2. he stressed the importance of education
او اهمیت آموزش را مورد تاءکید قرار داد.

3. the teacher stressed the importance of punctuality
معلم روی اهمیت وقت شناسی تاکید کرد.

4. We have always stressed the importance of economic reform.
[ترجمه گوگل]ما همیشه بر اهمیت اصلاحات اقتصادی تاکید کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما همیشه بر اهمیت اصلاحات اقتصادی تاکید کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dr Muffett stressed that he was opposed to bullying in schools and that action would be taken to stamp it out.
[ترجمه گوگل]دکتر مفت تاکید کرد که با قلدری در مدارس مخالف است و برای خنثی کردن آن اقدام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]دکتر Muffett تاکید کرد که او با قلدری در مدارس مخالف است و این اقدام برای سرکوب آن صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The spokesman stressed that the measures did not amount to an overall ban.
[ترجمه گوگل]این سخنگو تاکید کرد که این اقدامات به معنای ممنوعیت کلی نیست
[ترجمه ترگمان]این سخنگو تاکید کرد که این تدابیر به طور کلی تحریم نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Police have stressed that this is the most accurate description of the killer to date.
[ترجمه گوگل]پلیس تاکید کرده است که این دقیق ترین توصیف تا به امروز از قاتل است
[ترجمه ترگمان]پلیس تاکید کرده است که این دقیق ترین توصیف از این قاتل تا به امروز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The minister stressed the need for economic sacrifice.
[ترجمه گوگل]وزیر بر لزوم فداکاری اقتصادی تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]وزیر بر نیاز به فداکاری اقتصادی تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They stressed the need for an independent nuclear deterrent.
[ترجمه گوگل]آنها بر نیاز به یک بازدارنده هسته ای مستقل تاکید کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بر نیاز به یک مانع هسته ای مستقل تاکید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She stressed the need for cooperation with the authorities.
[ترجمه گوگل]وی بر لزوم همکاری با مسئولان تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]او بر نیاز به هم کاری با مقامات تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The UN representative stressed the urgency of an early solution.
[ترجمه گوگل]نماینده سازمان ملل بر ضرورت یک راه حل زود هنگام تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]نماینده سازمان ملل بر ضرورت یک راه حل اولیه تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His philosophy stressed the impermanence of the world.
[ترجمه گوگل]فلسفه او بر ناپایداری جهان تأکید داشت
[ترجمه ترگمان]فلسفه او بر impermanence جهان تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. 'Potato' is stressed on the second syllable.
[ترجمه گوگل]بر روی هجای دوم تاکید روی «سیب زمینی» است
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی بر روی سیلاب دوم تاکید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The prime minister stressed the need to present a united front .
[ترجمه گوگل]نخست وزیر بر لزوم ارائه یک جبهه متحد تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر بر نیاز به ارائه یک جبهه متحد تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was feeling very stressed and tired.
[ترجمه گوگل]خیلی احساس استرس و خستگی می کرد
[ترجمه ترگمان]او بسیار مضطرب و خسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if you are stressed, you feel tension and anxiety because of difficulties in your life.
an object that is stressed is affected because strong physical pressure has been applied to it; a technical term in physics.
see also stress.

پیشنهاد کاربران

adjective :
1 - نگران و خسته ( به طوری که مانع آرامش فرد شود )
نمونه :
I always eat when I’m feeling stressed
2 - Adjective :
تحت تنش
تحت فشار
( جسم یا فلزی که تحت فشار یا نیروی شدید قرار گرفته است. )
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/stressed• https://www.ldoceonline.com/dictionary/stressed
موکد
notice how words gym and lot are stressed
توجه کنید که چگونه کلمات gym و lot م تاکیید میشوند
اهمیت دادن
نگران، مظطرب
استرس
تاکید داشتن
مورد توجه بیش از حد قرار گرفتن
تحت فشار
اضطراب_ استرس
۱. مضطرب . نگران .
۲. تکیه و فشارروی یک حرف یا کلمه برای تاکید بیشتر هنگام صحبت.
تاکید کرد
مضطرب، استرس زده، ( در زبانشناسی: ) استرس دار، تکیه دار
نگران و مضطرب
تحت تنش قرار گرفتن
مؤرد تأکید قرار گرفته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس