streetcar

/ˈstriːtˌkɑːr//ˈstriːtkɑː/

معنی: تراموای شهری
معانی دیگر: تراموای، ترن خیابانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an electrically powered passenger vehicle that runs on rails along regular routes.

جمله های نمونه

1. The streetcar was derailed by a stone lying across the rails of a track.
[ترجمه گوگل]تراموا توسط سنگی که روی ریل های یک مسیر قرار داشت از ریل خارج شد
[ترجمه ترگمان]تراموا توسط سنگی در امتداد ریل ریل از ریل خارج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mackenzie had electrified the Toronto streetcar system.
[ترجمه گوگل]مکنزی سیستم تراموا تورنتو را برقی کرده بود
[ترجمه ترگمان]شط مکنزی این سیستم تراموای تورنتو را به هیجان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And then they saw him getting off the streetcar and raced to meet him.
[ترجمه گوگل]و سپس او را دیدند که از تراموا پیاده شد و برای ملاقات با او به سرعت دویدند
[ترجمه ترگمان]و بعد او را دیدند که از تراموا پیاده شد و به طرف او دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is that the right streetcar to Seventh Avenue?
[ترجمه گوگل]آیا این تراموا مناسب برای رسیدن به خیابان هفتم است؟
[ترجمه ترگمان]این ماشین های درست در خیابان هفتم هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Example : This isa horse - drawn streetcar popular in that park.
[ترجمه گوگل]مثال: این تراموا با اسب است که در آن پارک محبوب است
[ترجمه ترگمان]مثال: این یک streetcar معروف سوار اسب در این پارک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I like her best in A Streetcar Named Desire.
[ترجمه گوگل]من او را در تراموا به نام هوس بهترین دوست دارم
[ترجمه ترگمان]من بهترین دوستش را در قطار آرزوها دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We would go downtown by streetcar, a mile and a half, and then seven miles northeastward by interurban trolley.
[ترجمه گوگل]ما با تراموا به مرکز شهر می رفتیم، یک مایل و نیم، و سپس هفت مایل به سمت شمال شرقی با واگن برقی بین شهری
[ترجمه ترگمان]با تراموا با تراموا به طرف مرکز شهر می رفتیم و حدود یک میل و نیم مایل با تراموا حرکت می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I want to go by streetcar.
[ترجمه گوگل]من می خواهم با تراموا بروم
[ترجمه ترگمان] من می خوام با ترن شهری برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A series of streetcar lines have also been proposed along with a vast network of bicycle lanes, which will help reduce car traffic.
[ترجمه گوگل]همچنین یک سری خطوط تراموا به همراه شبکه وسیعی از خطوط دوچرخه پیشنهاد شده است که به کاهش ترافیک خودرو کمک می کند
[ترجمه ترگمان]خطوط تراموا نیز همراه با شبکه وسیعی از مسیرهای دوچرخه سواری پیشنهاد شده است که به کاهش ترافیک خودروها کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I took the streetcar and transferred to the bus.
[ترجمه گوگل]سوار تراموا شدم و به اتوبوس منتقل شدم
[ترجمه ترگمان]سوار تراموا شدم و به اتوبوس نقل مکان کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The streetcar trundled down the avenue.
[ترجمه گوگل]تراموا از خیابان می‌پیچید
[ترجمه ترگمان]تراموا پیاده شد و از خیابان گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He caught the streetcar to his home.
[ترجمه گوگل]او سوار تراموا به خانه اش شد
[ترجمه ترگمان]او سوار تراموا شد و به خانه اش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How often does the streetcar run?
[ترجمه گوگل]تراموا چند وقت یکبار می دود؟
[ترجمه ترگمان]این تراموا چند بار فرار می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Am I on the right streetcar to Seventh Avenue?
[ترجمه گوگل]آیا من در تراموا سمت راست به خیابان هفتم هستم؟
[ترجمه ترگمان]من تو خیابون درست تو خیابون هفتم هستم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He caught the streetcar to his home in Bronx.
[ترجمه گوگل]او با تراموا به خانه اش در برانکس رفت
[ترجمه ترگمان]اون سوار تراموا شد به خونه - ش تو برانکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تراموای شهری (اسم)
streetcar

تخصصی

[عمران و معماری] خودروی شهری - ریلروی شهری - تراموای - راه آهن شهری - ریلروی خیابانی

انگلیسی به انگلیسی

• passenger car which is propelled by electricity and runs on rails along a regular route
a streetcar is a tram; used in american english.

پیشنهاد کاربران

بپرس