streaming

جمله های نمونه

1. eyes streaming with tears
چشمانی که اشک از آنها سرازیر بود

2. colorful flags were streaming in the breeze
پرچم های رنگارنگ در نسیم به اهتزاز درآمده بودند.

3. Light was streaming in through the open door.
[ترجمه گوگل]نور از در باز به داخل جریان داشت
[ترجمه ترگمان]نور از در باز به داخل می تابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When she woke, the sun was streaming through the windows.
[ترجمه گوگل]وقتی از خواب بیدار شد، خورشید از پنجره ها جاری بود
[ترجمه ترگمان]وقتی بیدار شد، خورشید از پنجره می تابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The morning light came streaming in through the windows.
[ترجمه گوگل]نور صبح از پنجره ها به داخل میومد
[ترجمه ترگمان]نور صبحگاهی از پنجره به داخل می تابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People were streaming out of the station.
[ترجمه گوگل]مردم در حال خروج از ایستگاه بودند
[ترجمه ترگمان]مردم از ایستگاه خارج می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Refugees have been streaming into Travnik for months.
[ترجمه گوگل]ماه هاست که پناهجویان به تراونیک سرازیر شده اند
[ترجمه ترگمان]پناهندگان ماه ها به Travnik سرازیر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She came in with tears streaming down her face, clutching a wad of tissues.
[ترجمه گوگل]او در حالی که اشک روی صورتش جاری بود وارد شد و دسته ای از دستمال کاغذی را در دست گرفت
[ترجمه ترگمان]او با چشمانی پر از اشک به داخل آمد و یک تکه دستمال کاغذی را در دست گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I had a streaming cold, so I could not smell properly.
[ترجمه گوگل]من سرماخوردگی داشتم، بنابراین نمی توانستم به خوبی بو کنم
[ترجمه ترگمان]هوا خیلی سرد بود، بنابراین نمی توانستم به خوبی بویش را حس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There were tears streaming down his face.
[ترجمه گوگل]اشک روی صورتش جاری بود
[ترجمه ترگمان]اشک از صورتش سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sunlight came streaming through the window.
[ترجمه گوگل]نور خورشید از پنجره عبور کرد
[ترجمه ترگمان]نور خورشید از پنجره به بیرون می تابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Water came streaming out of the burst pipe.
[ترجمه گوگل]از لوله ترکیده آب جاری شد
[ترجمه ترگمان]آب از لوله ترکیده بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A cold usually starts with a streaming nose and dry throat.
[ترجمه گوگل]سرماخوردگی معمولاً با جریان بینی و خشکی گلو شروع می شود
[ترجمه ترگمان]سرما معمولا با بینی جاری و گلوی خشک شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The workmen were streaming with sweat.
[ترجمه گوگل]کارگران با عرق جریان داشتند
[ترجمه ترگمان]کارگرها از عرق خیس شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] 1- حرکت دادن پیوسته ی یک نوار. نگاه کنید به stream( تعریف 2) . 2- تحویل صوت یا تصویر در زمان واقعی ( بی درنگ )، بدون انتظار برای دریافت کل فایل و سپس اجرای آن . نگاه کنید به realausio.

انگلیسی به انگلیسی

• if someone has streaming eyes or a streaming nose, their eyes or nose let out a lot of liquid, usually because of an illness.

پیشنهاد کاربران

"استریمینگ" روشی برای انتقال یا دریافت داده ها ( به ویژه محتوای ویدئویی و صوتی ) از طریق اینترنت به صورت پیوسته است که به کاربران این امکان را می دهد تا بدون نیاز به دانلود اولیه، محتوا را تماشا یا گوش دهند. این فناوری پخش همزمان رسانه را ممکن می سازد.
؛
SCHOOL [transitive] British English to put school children in groups according to their ability Synonym : track American English
—streaming noun [uncountable]
بر اساس دیکشنری
گروه بندی دانش آموزان بر اساس استعداد و توانایی
Streaming:tracking
پخش روان یا رونده streaming
رسانه رونده/روان streaming service
گروه بندی دانش آموزان براساس استعداد و قابلیتهایشان به کلاسهای مختلف
پخش آنلاین
رسانه ی جاری
پخش زنده
در آموزش بمعانی� سطح بندی� بچه ها براساس توانایی های یادگیری شان است
در حال پخش ، در حال اجرا
پخش ( اجرای ) ویدیوهای ضبط شده روی اینترنت، بدون اقدام به ضبط روی کامپیوتر یا تبلت. . .
Live video. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ، . . ، . . . . . . streaming video
ویدیوی ضبط شده در حال پخش روی اینترنت. . . ویدیوی زنده
به اهتزاز درآمدن
تابیدن نور
جریان برخط
پخش و تماشای برخط
یعنی جاری در باد یا همون در باد چرخیدن مثال برای موهای زنی ک در باد در حرکت است Streaming in the wind
به جریان انداختن
streaming media : به جریان انداختن رسانه
جدای معنای رایج مثل جریان و. . .
معنی کلیپ های اینترنتی و پخش های انلاین و کلیپ های تفریحی و. . میدهد مثلا در جمله زیر :
Streaming has forever changed the infrastructure of the entertainment industry
پخش جاری
گروه بندی دانش آموزان
رسانه سیال
آنلاین
آنلاین تماشا کردن
پخش کننده - پلیر
[ویدیو، فیلم، کلیپ اینترنتی]
نمایشی ، پخشی ، پخش شونده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس