streaky

/ˈstriːki//ˈstriːki/

معنی: خط دار، ناصاف، قابل تغییر، رگه دار، دارای اخلاق و خصوصیات فردی
معانی دیگر: راه راه، نواره دار، به صورت راه راه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: streakier, streakiest
مشتقات: streakily (adv.), streakiness (n.)
(1) تعریف: marked with or occurring in streaks.

(2) تعریف: of varying or uneven quality.
مشابه: uneven

جمله های نمونه

1. The wallpaper was streaky with grease.
[ترجمه گوگل]کاغذ دیواری پر از چربی بود
[ترجمه ترگمان]کاغذدیواری هم با روغن سوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has streaky fair hair and blue eyes.
[ترجمه گوگل]او موهای روشن و چشمانی آبی دارد
[ترجمه ترگمان]موهای بور و چشمان آبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It rained in the sky, in long streaky sheets, but the rain dried up before it reached the ground.
[ترجمه گوگل]باران در آسمان می بارید، در صفحات رگه ای بلند، اما باران قبل از اینکه به زمین برسد، خشک شد
[ترجمه ترگمان]در آسمان باران مفصلی می بارید، ولی باران قبل از آن که به زمین برسد، خشک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are grayish, streaky marks on the wall over the baseboard radiators.
[ترجمه گوگل]روی دیوار روی رادیاتورهای قرنیز، علائم خاکستری و رگه ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در آنجا لکه سیاه و خاکستری بر روی دیواره بر روی رادیاتورها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sky had turned streaky, the atmosphere raw, too much sulphur in it.
[ترجمه گوگل]آسمان رگه آلود شده بود، جو خام، گوگرد زیادی در آن وجود داشت
[ترجمه ترگمان]آسمان خاکستری شده بود، هوا سرد شده بود و گوگرد زیادی در آن دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Smoked streaky bacon can be used instead of the chops.
[ترجمه گوگل]به جای ریز خرد شده می توان از بیکن دودی دودی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک به جای تکه های گوشت می تواند به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her streaky blonde hair and skimpy bikini were those of a nineteen-year-old beach belle.
[ترجمه گوگل]موهای بلوند رگه دار و بیکینی کم پشت او متعلق به یک دختر زیبای ساحلی نوزده ساله بود
[ترجمه ترگمان]موهای بلوند streaky و مایو زنانه، از آن belle بود که در ساحل نوزده سال داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Veal is a streaky shooter who will need to develop more skills off the dribble and possibly convert to the point.
[ترجمه گوگل]گوساله یک تیرانداز رگه‌آمیز است که باید مهارت‌های بیشتری را در دریبل ایجاد کند و احتمالاً به نقطه نقطه تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]Veal یک تیرانداز است که نیاز به توسعه مهارت های بیشتر از شر شر و احتمالا تبدیل به نقطه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the process of producing polyester compound fabric, streaky warp is easy to be appeared.
[ترجمه گوگل]در فرآیند تولید پارچه مرکب پلی استر، تار رگه ای به راحتی ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]در فرآیند تولید پارچه ترکیبی پلی استر، به راحتی می توان ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cut into streaky pork thin slice, bean curd slice, bottom go into boil of pot in.
[ترجمه گوگل]گوشت خوک را به صورت ورقه ای نازک برش دهید، ورقه کشک لوبیا، ته آن را در قابلمه بجوشانید
[ترجمه ترگمان]تکه گوشت خوک را با تکه گوشتی مخلوط کنید و آن را به جوش و خروش می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Streaky pork salted with apricot and honey for 48 hours in advance before roasting.
[ترجمه گوگل]48 ساعت قبل از بو دادن، گوشت خوک رگه‌دار با زردآلو و عسل نمک زده شود
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک بریان با زردآلو و عسل برای ۴۸ ساعت پیش از این که کباب شود نمک سود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is always nervous and streaky about the final exam.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد امتحان نهایی عصبی و رگه آلود است
[ترجمه ترگمان]او همیشه نگران امتحان نهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wash your dirty streaky face, Johnny.
[ترجمه گوگل]صورت رگه آلودت را بشور جانی
[ترجمه ترگمان]جانی، صورت رگه کثیف خود را بشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The price of streaky and hounch pork been rising consecutively in the past 10 days up to July 18 arose by 0. 1% to 30 and 21 Yuan per Jin (half kilogramme) respectively.
[ترجمه گوگل]قیمت گوشت خوک رگه‌دار و هنچ در 10 روز گذشته تا 18 ژوئیه به‌طور متوالی در حال افزایش بوده است و به ترتیب با 0 1 درصد افزایش به 30 و 21 یوان در هر جین (نیم کیلوگرم) رسید
[ترجمه ترگمان]قیمت گوشت خوک و گوشت خوک در ۱۰ روز گذشته به طور متوالی افزایش یافت و تا ۱۸ جولای ۰ افزایش یافت به ترتیب به ترتیب ۱ تا ۳۰ و ۲۱ یوان به ازای هر جین (نیم کیلوگرم)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خط دار (صفت)
brindle, brindled, striated, streaky, striate, strigose

ناصاف (صفت)
uneven, lumpy, streaky, ragged, coarse-grained, impure, snaggy

قابل تغییر (صفت)
streaky, mutable, transformative, varied, commutable, flexible, transmutative

رگه دار (صفت)
streaky, veiny

دارای اخلاق و خصوصیات فردی (صفت)
streaky

تخصصی

[نساجی] رگه دار ( پارچه )

انگلیسی به انگلیسی

• varying, inconsistent, uneven; marked with streaks, marked with uneven stripes of a different color or texture
something that is streaky is marked with streaks.

پیشنهاد کاربران

بپرس