streaked


معنی: بی آرام

جمله های نمونه

1. the missile streaked toward its target
پرتابه به سرعت به سوی هدف حرکت کرد.

2. the first runner streaked to the finish line
دونده ی اول مثل برق به خط پایان مسابقه رسید.

3. the white marble is streaked with red and brown
سنگ مرمر سفید دارای رگه های قرمز و قهوه ای است.

مترادف ها

بی آرام (صفت)
restless, qualmish, streaked

پیشنهاد کاربران

بپرس