stray bullet
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی: 
گلوله ی سرگردان / تیر اشتباهی / شلیک بی هدف
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( نظامی/فیزیکی – گلوله ی بی هدف ) :**
گلوله ای که از سلاح شلیک شده ولی به هدف موردنظر نخورده و به طور تصادفی به جای دیگری برخورد کرده—اغلب با پیامدهای ناخواسته یا مرگبار
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
A child was hit by a stray bullet during the shootout.  
یه کودک با گلوله ی سرگردان در جریان تیراندازی زخمی شد.
2. ** ( رسانه ای – قربانی تصادفی ) :**
در گزارش های خبری، *stray bullet* نماد خشونت بی هدف، قربانیان بی گناه، یا آسیب های جانبی درگیری هاست
مثال:
Stray bullets killed three bystanders in the protest.  
سه رهگذر با گلوله های سرگردان در اعتراضات کشته شدن.
3. ** ( استعاری – آسیب غیرمستقیم ) :**
در زبان استعاری، اشاره به کسی که به طور ناخواسته یا تصادفی درگیر آسیب، انتقاد، یا پیامد منفی شده
مثال:
That comment was meant for the manager, but I caught the stray bullet.  
اون حرف واسه مدیر بود، ولی من قربانی شدم.
4. ** ( فرهنگی – حاشیه ی ناخواسته ) :**
در فضای دیجیتال یا رسانه ای، گاهی به واکنش های غیرمنتظره یا حمله های جانبی در بحث ها اشاره داره
مثال:
She posted a meme and got hit by stray bullets from angry fans.  
یه میم گذاشت و از طرف فن های عصبانی تیر خورد!
________________________________________
🔸 مترادف ها:
accidental shot – unintended hit – collateral damage – random attack – indirect blow 
گلوله ی سرگردان / تیر اشتباهی / شلیک بی هدف
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( نظامی/فیزیکی – گلوله ی بی هدف ) :**
گلوله ای که از سلاح شلیک شده ولی به هدف موردنظر نخورده و به طور تصادفی به جای دیگری برخورد کرده—اغلب با پیامدهای ناخواسته یا مرگبار
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
یه کودک با گلوله ی سرگردان در جریان تیراندازی زخمی شد.
2. ** ( رسانه ای – قربانی تصادفی ) :**
در گزارش های خبری، *stray bullet* نماد خشونت بی هدف، قربانیان بی گناه، یا آسیب های جانبی درگیری هاست
مثال:
سه رهگذر با گلوله های سرگردان در اعتراضات کشته شدن.
3. ** ( استعاری – آسیب غیرمستقیم ) :**
در زبان استعاری، اشاره به کسی که به طور ناخواسته یا تصادفی درگیر آسیب، انتقاد، یا پیامد منفی شده
مثال:
اون حرف واسه مدیر بود، ولی من قربانی شدم.
4. ** ( فرهنگی – حاشیه ی ناخواسته ) :**
در فضای دیجیتال یا رسانه ای، گاهی به واکنش های غیرمنتظره یا حمله های جانبی در بحث ها اشاره داره
مثال:
یه میم گذاشت و از طرف فن های عصبانی تیر خورد!
________________________________________
🔸 مترادف ها:
گلولۀ تصادفی