1. The sample of people questioned was drawn from the university's student register and stratified by age and gender.
[ترجمه گوگل]نمونه افراد مورد سوال از ثبت نام دانشجویی دانشگاه استخراج و بر اساس سن و جنسیت طبقه بندی شدند
[ترجمه ترگمان]نمونه ای از افرادی که مورد سوال قرار گرفتند از ثبت دانشجویان دانشگاه و به صورت طبقه بندی شده توسط سن و جنسیت داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Instead, random samples, simple or stratified, are taken for the survey.
[ترجمه گوگل]در عوض، نمونههای تصادفی ساده یا طبقهبندی شده برای نظرسنجی گرفته میشوند
[ترجمه ترگمان]در عوض، نمونه های تصادفی ساده یا طبقه بندی شده برای بررسی گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. No differences in mean linear growth velocities were found between males and females or among patients stratified by anatomical localisation of disease.
[ترجمه گوگل]هیچ تفاوتی در میانگین سرعت رشد خطی بین مردان و زنان و یا در میان بیماران طبقه بندی شده توسط محلی سازی آناتومیکی بیماری یافت نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوتی در سرعت های رشد خطی متوسط بین نرها و ماده ها و یا در میان بیماران به صورت طبقه بندی شده توسط محلی سازی بیماری یافت نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Evidence from tombs suggests a stratified society with three social classes.
[ترجمه گوگل]شواهد به دست آمده از مقبره ها حاکی از یک جامعه طبقه بندی شده با سه طبقه اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]شواهدی از مقبره ها بیانگر یک جامعه طبقه بندی شده با سه کلاس اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As an example of such effects we consider stratified flows, which have received particular attention because of their meteorological applications.
[ترجمه گوگل]به عنوان نمونه ای از این اثرات، جریان های طبقه بندی شده را در نظر می گیریم که به دلیل کاربردهای هواشناسی مورد توجه ویژه قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان مثالی از چنین اثراتی جریان های لایه ای را در نظر می گیریم که به دلیل کاربردهای meteorological مورد توجه خاصی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Unlike previous studies comparing elemental diet with corticosteroids, in this trial we have stratified patients according to nutritional state before randomisation.
[ترجمه گوگل]برخلاف مطالعات قبلی که رژیم غذایی عنصری را با کورتیکواستروئیدها مقایسه میکردند، در این کارآزمایی ما بیماران را بر اساس وضعیت تغذیه قبل از تصادفیسازی طبقهبندی کردیم
[ترجمه ترگمان]برخلاف مطالعات قبلی که رژیم غذایی اصلی را با corticosteroids مقایسه کردیم، در این آزمایش ما بیماران لایه لایه را با توجه به وضعیت تغذیه قبل از randomisation داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In a clearly stratified society, the interests of this audience were predominantly defined by class.
[ترجمه گوگل]در یک جامعه به وضوح طبقه بندی شده، منافع این مخاطبان عمدتاً توسط طبقه تعریف می شد
[ترجمه ترگمان]در یک جامعه طبقه بندی شده به وضوح، منافع این جمعیت به طور عمده توسط طبقه تعریف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They are thus particularly appropriate for studies of convection and stratified flow.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها به ویژه برای مطالعات همرفت و جریان طبقه بندی مناسب هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها به طور خاص برای مطالعات همرفت و جریان طبقه بندی شده مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Quota sampling is like stratified sampling, but with an important variation.
[ترجمه گوگل]نمونه گیری سهمیه ای مانند نمونه گیری طبقه ای است، اما با یک تنوع مهم
[ترجمه ترگمان]نمونه گیری تصادفی مانند نمونه گیری لایه ای است، اما با یک تغییر مهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The emergence of stratified societies culminating in states increased conspicuous consumption of precious substances.
[ترجمه گوگل]ظهور جوامع طبقاتی که در دولتها به اوج خود رسید، مصرف آشکار مواد گرانبها را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]ظهور جوامع لایه بندی شده در ایالات مصرف آشکار مواد با ارزش را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To avoid this possibility, we can opt for a stratified sample.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از این احتمال، می توانیم نمونه طبقه بندی شده را انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از این احتمال، ما می توانیم یک نمونه لایه لایه را انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Occasionally closely stratified deposits of debris can be related to production phases and technological activities on the site.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات رسوبات طبقه بندی شده نزدیک از زباله می تواند به مراحل تولید و فعالیت های تکنولوژیکی در سایت مربوط باشد
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، رسوبات لایه ای از خاک می توانند به فازه ای تولید و فعالیت های تکنولوژیکی در محل مرتبط باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We used Mantel-Haenzel estimates of relative risk and rate ratios for stratified data.
[ترجمه گوگل]ما از تخمین Mantel-Haenzel از ریسک نسبی و نسبت های نرخ برای داده های طبقه بندی شده استفاده کردیم
[ترجمه ترگمان]ما از برآورده ای Mantel - Haenzel نسبت به ریسک نسبی و نسبت های نرخ برای داده های طبقه بندی شده استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But baboons and spider monkeys take for granted the fact that their societies are strictly stratified.
[ترجمه گوگل]اما بابون ها و میمون های عنکبوتی این واقعیت را بدیهی می دانند که جوامع آنها کاملاً طبقه بندی شده است
[ترجمه ترگمان]اما بابون ها و میمون ها این واقعیت را پذیرفته اند که جوامع آن ها به شدت لایه لایه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I used a stratified sample technique in two stages to ensure an adequate representation of singlehanded and group practices.
[ترجمه گوگل]من از یک تکنیک نمونه طبقه بندی شده در دو مرحله برای اطمینان از نمایش کافی از شیوه های تک دستی و گروهی استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]من از یک تکنیک نمونه گیری لایه ای در دو مرحله استفاده کردم تا نمایش مناسب فعالیت های گروهی و گروهی را تضمین کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید