stratification

/ˌstrætɪfɪˈkeɪʃn̩//ˌstrætɪfɪˈkeɪʃn̩/

معنی: چینه بندی، قشر بندی، لایهبندی، تشکیل چینه، تشکیل طبقات زمین
معانی دیگر: (زمین شناسی) چینه بندی، طرح یا سازه ی لایه لایه، رده بندی، طبقه بندی

جمله های نمونه

1. The Prime Minister wants to reduce social stratification and make the country a classless society.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر می خواهد قشربندی اجتماعی را کاهش دهد و کشور را به جامعه ای بی طبقه تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر می خواهد قشر اجتماعی را کاهش داده و کشور را به جامعه classless تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was concerned about the stratification of American society.
[ترجمه گوگل]او نگران طبقه بندی جامعه آمریکا بود
[ترجمه ترگمان]او نگران طبقه بندی جامعه آمریکا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Social stratification still exists and the middle-classes still dominate business and industry - as well as the government.
[ترجمه گوگل]طبقه بندی اجتماعی هنوز وجود دارد و طبقات متوسط ​​همچنان بر تجارت و صنعت - و همچنین دولت - تسلط دارند
[ترجمه ترگمان]stratification اجتماعی هنوز وجود دارد و طبقه متوسط هنوز هم بر تجارت و صنعت و نیز دولت تسلط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sedimentary rocks show stratification and form by settling of erosional debris and chemical precipitates.
[ترجمه گوگل]سنگ های رسوبی با ته نشین شدن بقایای فرسایشی و رسوبات شیمیایی، چینه بندی و شکل گیری را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]سنگ های Sedimentary لایه های لایه بندی شده و تشکیل رسوب erosional و رسوبات شیمیایی را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Life chances A person's position in a stratification system may have important effects on many areas of life.
[ترجمه گوگل]فرصت های زندگی موقعیت یک فرد در یک سیستم طبقه بندی ممکن است تأثیرات مهمی بر بسیاری از زمینه های زندگی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]شانس زندگی فرد در یک سیستم stratification ممکن است تاثیرات مهمی در بسیاری از مناطق زندگی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They therefore look to social stratification to see how far it meets these functional prerequisites.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها به طبقه بندی اجتماعی نگاه می کنند تا ببینند تا چه حد این پیش نیازهای عملکردی را برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها به stratification اجتماعی نگاه می کنند تا ببینند که تا چه حد این پیش نیازهای کارکردی را برآورده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This kind of amendment to traditional stratification analysis would still, of course(Sentence dictionary), leave standing the major objections to it.
[ترجمه گوگل]این نوع اصلاح در تحلیل طبقه بندی سنتی، البته (فرهنگ جملات) همچنان ایرادات عمده را به آن باقی می گذارد
[ترجمه ترگمان]این نوع اصلاحیه ای برای تحلیل stratification سنتی هنوز هم (فرهنگ لغت میانی)، ایرادات عمده را به آن نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That stratification would occur as a necessary consequence of the alienation of labour.
[ترجمه گوگل]این قشربندی به عنوان پیامد ضروری از خود بیگانگی نیروی کار رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]این stratification به عنوان یک پیامد ضروری از بیگانگی کار رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They will therefore consider how stratification systems help to maintain order and stability in society.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها بررسی خواهند کرد که چگونه سیستم های طبقه بندی به حفظ نظم و ثبات در جامعه کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها در نظر می گیرند که چگونه سیستم های stratification به حفظ نظم و ثبات در جامعه کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some problems in stratification theory and the theory of deviance are mentioned above.
[ترجمه گوگل]برخی از مشکلات در نظریه قشربندی و نظریه انحراف در بالا ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]برخی از مشکلات در نظریه stratification و نظریه انحراف در بالا ذکر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By comparison, social class, the system of stratification in capitalist industrial society, provides an example of an open system.
[ترجمه گوگل]در مقایسه، طبقه اجتماعی، سیستم قشربندی در جامعه صنعتی سرمایه داری، نمونه ای از یک سیستم باز را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]با مقایسه، طبقه اجتماعی، سیستم stratification در جامعه صنعتی سرمایه داری، نمونه ای از یک سیستم باز فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beliefs which state that systems of social stratification are based on biological inequalities can be seen as rationalizations for those systems.
[ترجمه گوگل]باورهایی که بیان می‌کنند که نظام‌های قشربندی اجتماعی مبتنی بر نابرابری‌های بیولوژیکی هستند، می‌توانند به‌عنوان عقلانی‌سازی برای آن نظام‌ها تلقی شوند
[ترجمه ترگمان]Beliefs که بیان می کنند که سیستم های stratification اجتماعی بر مبنای نابرابری های بیولوژیکی هستند را می توان به عنوان rationalizations برای این سیستم ها توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They have questioned the view that stratification systems derive ultimately from shared values.
[ترجمه گوگل]آنها این دیدگاه را که سیستم های طبقه بندی در نهایت از ارزش های مشترک ناشی می شوند، زیر سوال برده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها این دیدگاه را زیر سوال برده اند که سیستم های stratification در نهایت از ارزش های مشترک مشتق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stratification in the feudal system was based on landholding.
[ترجمه گوگل]قشربندی در نظام فئودالی مبتنی بر زمین داری بود
[ترجمه ترگمان]نظام فئودالیته در نظام feudal مبتنی بر landholding بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Parsons's argument suggests that stratification is an inevitable part of all human societies.
[ترجمه گوگل]استدلال پارسونز نشان می دهد که قشربندی بخشی اجتناب ناپذیر از تمام جوامع بشری است
[ترجمه ترگمان]استدلال پارسونز حاکی از آن است که stratification بخش اجتناب ناپذیری از تمام جوامع بشری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چینه بندی (اسم)
stratification

قشربندی (اسم)
stratification

لایه بندی (اسم)
stratification

تشکیل چینه (اسم)
stratification

تشکیل طبقات زمین (اسم)
stratification

تخصصی

[عمران و معماری] چینه بندی - لایه بندی - چینه نگاری - تشکیل طبقه - طبقه بندی
[زمین شناسی] چینه بندی، قشر بندی، لایه بندی، تشکیل چینه
[ریاضیات] طبقه بندی
[معدن] چینه بندی (زمین شناسی عمومی)
[خاک شناسی] لایه بندی
[آمار] طبقه بندی

انگلیسی به انگلیسی

• formation of strata, deposition in layers; state of being separated into layers; state of being divided into social classes

پیشنهاد کاربران

اختلاف طبقاتی ( در جامعه )
( نظام، ساختار، سازمان، . . . ) طبقاتی کردن
طبقات اجتماعی
stratification ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: لایه بندی 2
تعریف: [باستان‏شناسی] ساختاری که در نتیجۀ فرایند نشست پی درپی نهشته ها به صورت رگه ها و لایه ها در یک محوطۀ باستانی قابل تشخیص و تفکیک است|||[جامعه شناسی] فرایند تقسیم بندی جامعه به لایه ها یا گروه های اجتماعی که معمولاً در پژوهش های مربوط به نابرابری های نظام مند یا ساختارمند به کار می رود
...
[مشاهده متن کامل]

در دانش کشاورزی منظور ازstratification نیاز به دماهای پایین ( cold temperatures ) برای جوانه زنی بذرهای خاص است.
طبقه بندی جاندارن ( به ترتیب ) :
Domain حوزه
Kingdom فرمانرو ( سلسله )
Division دسته ( گیاهان ) . Phylum شاخه ( جانوران )
Class رده
Order راسته
Family خانواده ( تیره )
Genus جنس ( سرده ) ,
...
[مشاهده متن کامل]

Species گونه
category طبقه / categorization طبقه بندی
stratification طبقه بندی
classification دسته بندی
( دسته بندی ، رده بندی یا طبقه بندی . یکی رو بکار ببرید
زیاد وسواس نشید )

بپرس