1. There are candles strategically placed — just in case we have another power cut.
[ترجمه گوگل]شمع هایی به صورت استراتژیک قرار داده شده اند - فقط در صورتی که برق دیگری را قطع کنیم
[ترجمه ترگمان]شمع هایی وجود دارند که به طور استراتژیک گذاشته شده اند - فقط در صورتی که ما قدرت دیگری داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شمع هایی وجود دارند که به طور استراتژیک گذاشته شده اند - فقط در صورتی که ما قدرت دیگری داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We had kept its presence hidden with a strategically placed chair.
[ترجمه گوگل]ما حضور آن را با یک صندلی استراتژیک مخفی نگه داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما را با یک صندلی راحت مخفی نگه داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما را با یک صندلی راحت مخفی نگه داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The fence is strategically sited to prevent anyone getting onto the beach.
[ترجمه گوگل]این حصار دارای موقعیت استراتژیک است تا از ورود هر کسی به ساحل جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]این حصار به طور استراتژیک برای جلوگیری از ورود هر کسی به ساحل، برنامه ریزی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این حصار به طور استراتژیک برای جلوگیری از ورود هر کسی به ساحل، برنامه ریزی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her scarf was strategically placed to hide a tear in her shirt.
[ترجمه گوگل]روسری او به صورت استراتژیک قرار داده شده بود تا پارگی را در پیراهنش پنهان کند
[ترجمه ترگمان]روسری او به صورت استراتژیک برای پنهان کردن یک قطره اشک در پیراهنش قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روسری او به صورت استراتژیک برای پنهان کردن یک قطره اشک در پیراهنش قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Strategically placed video cameras can alert police to any trouble.
[ترجمه گوگل]دوربین های ویدئویی با قرارگیری استراتژیک می توانند پلیس را از هر مشکلی آگاه کنند
[ترجمه ترگمان]دوربین های ویدئویی که از نظر استراتژیک نصب شده اند می توانند به پلیس هشدار دهند که دچار مشکل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوربین های ویدئویی که از نظر استراتژیک نصب شده اند می توانند به پلیس هشدار دهند که دچار مشکل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Strategically, a commitment to hiring minorities may require special efforts to train people who lack the necessary skills.
[ترجمه گوگل]از نظر استراتژیک، تعهد به استخدام اقلیت ها ممکن است نیازمند تلاش های ویژه برای آموزش افرادی باشد که فاقد مهارت های لازم هستند
[ترجمه ترگمان]از نظر استراتژیک، تعهد به استخدام اقلیت ها ممکن است نیازمند تلاش های ویژه برای آموزش مردمی باشد که فاقد مهارت های لازم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از نظر استراتژیک، تعهد به استخدام اقلیت ها ممکن است نیازمند تلاش های ویژه برای آموزش مردمی باشد که فاقد مهارت های لازم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I feel no desire to kill this strategically disadvantaged animal, but I have an inspiration.
[ترجمه گوگل]من هیچ تمایلی برای کشتن این حیوان از نظر استراتژیک محروم احساس نمی کنم، اما من یک الهام دارم
[ترجمه ترگمان]من هیچ علاقه ای به کشتن این حیوون ها ندارم، اما یه انگیزه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من هیچ علاقه ای به کشتن این حیوون ها ندارم، اما یه انگیزه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Events are strategically placed along its 5-mile length, with major attractions at either end and smaller events along its path.
[ترجمه گوگل]رویدادها به طور استراتژیک در طول 5 مایلی آن قرار دارند، با جاذبه های اصلی در انتهای آن و رویدادهای کوچکتر در طول مسیر
[ترجمه ترگمان]این رویدادها به طور استراتژیک در طول ۵ مایلی آن قرار دارند و جاذبه های اصلی در هر دو مسیر کوچک تر و کوچک تر در امتداد مسیر خود قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این رویدادها به طور استراتژیک در طول ۵ مایلی آن قرار دارند و جاذبه های اصلی در هر دو مسیر کوچک تر و کوچک تر در امتداد مسیر خود قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Strategically, the Marne is important for the last line of defence it presents before the Seine.
[ترجمه گوگل]از نظر استراتژیک، مارن برای آخرین خط دفاعی که قبل از رود سن ارائه میکند، مهم است
[ترجمه ترگمان]از نظر استراتژیک، مارن برای آخرین رشته دفاعی که در برابر سن دارد، مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از نظر استراتژیک، مارن برای آخرین رشته دفاعی که در برابر سن دارد، مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I would look for strategically positioned places, such as a corner or perhaps set high off the street.
[ترجمه گوگل]من به دنبال مکانهایی با موقعیت استراتژیک میگردم، مانند یک گوشه یا شاید بلندتر از خیابان
[ترجمه ترگمان]من به دنبال موقعیت استراتژیک، مانند یک گوشه و یا شاید بالا رفتن از خیابان، به دنبال موقعیت استراتژیک می گشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به دنبال موقعیت استراتژیک، مانند یک گوشه و یا شاید بالا رفتن از خیابان، به دنبال موقعیت استراتژیک می گشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Strategically, home shopping is the obvious part to sell.
[ترجمه گوگل]از نظر استراتژیک، خرید در خانه بخش آشکاری برای فروش است
[ترجمه ترگمان]از نظر استراتژیک، خرید خانگی قسمت مشهود فروش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از نظر استراتژیک، خرید خانگی قسمت مشهود فروش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This is a strategically important move in the development of our online business in the teenage market.
[ترجمه گوگل]این یک حرکت استراتژیک مهم در توسعه تجارت آنلاین ما در بازار نوجوانان است
[ترجمه ترگمان]این یک حرکت مهم استراتژیک در توسعه کسب وکار آنلاین ما در بازار نوجوانان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک حرکت مهم استراتژیک در توسعه کسب وکار آنلاین ما در بازار نوجوانان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And strategically, Mr Healey cut public spending and brought the domestic economy back into balance.
[ترجمه گوگل]و از نظر استراتژیک، آقای هیلی هزینه های عمومی را کاهش داد و اقتصاد داخلی را به تعادل رساند
[ترجمه ترگمان]و به طور استراتژیک، آقای Healey هزینه های عمومی را کاهش داد و اقتصاد داخلی را به تعادل بازگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و به طور استراتژیک، آقای Healey هزینه های عمومی را کاهش داد و اقتصاد داخلی را به تعادل بازگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Observers will be strategically placed to count the number of rookie RAF officers who fall over.
[ترجمه گوگل]ناظران به صورت استراتژیک برای شمارش تعداد افسران تازه کار RAF که سقوط می کنند، قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]ناظران به طور استراتژیک برای شمارش تعداد افسران داوطلب RAF که در حال سقوط هستند، قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناظران به طور استراتژیک برای شمارش تعداد افسران داوطلب RAF که در حال سقوط هستند، قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She hoped he noticed the Durex she had strategically placed in the top of one of her stockings.
[ترجمه گوگل]او امیدوار بود که او متوجه Durex شود که به طور استراتژیک در بالای یکی از جوراب هایش قرار داده بود
[ترجمه ترگمان]امیدوار بود که متوجه شود که در بالای یکی از جوراب های او strategically
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امیدوار بود که متوجه شود که در بالای یکی از جوراب های او strategically
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید