strapping

/ˈstræpɪŋ//ˈstræpɪŋ/

معنی: تسمه زنی، خوش بنیه، تسمه زده
معانی دیگر: (عامیانه) بلند بالا و نیرومند، تهمتن، پیل پیکر، ادم لات وبی پول

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: large and strong; robust.
مشابه: burly, lusty, robust

- a strapping young man
[ترجمه گوگل] یک مرد جوان بند بند
[ترجمه ترگمان] جوان تنومندی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a whipping with, or as though with, a strap.

(2) تعریف: an arrangement of straps.

- the strapping in a harness
[ترجمه گوگل] تسمه در یک مهار
[ترجمه ترگمان] the یراق دوزی داشت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He's a strapping lad — already bigger than his father.
[ترجمه گوگل]او یک پسر تسمه کش است - قبلاً از پدرش بزرگتر است
[ترجمه ترگمان]او از پدرش بزرگ تر است - از پدرش هم بزرگ تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was a big strapping guy but short on brains.
[ترجمه گوگل]او مرد بزرگی بود اما مغزش کوتاه بود
[ترجمه ترگمان] اون یه مرد تنومند و تنومند بود ولی مغزش کوتاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A big strapping lad like you shouldn't have much difficulty lifting that!
[ترجمه گوگل]یک پسر بزرگ تسمه کش مانند شما نباید در بلند کردن آن مشکل زیادی داشته باشد!
[ترجمه ترگمان]پسر قد بلندی مثل تو نباید زحمت بلند کردن آن را داشت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Strapping the skis on the roof, we boarded the hovercraft in Dover.
[ترجمه گوگل]با بستن چوب اسکی روی پشت بام، سوار هواناو در دوور شدیم
[ترجمه ترگمان]چوب اسکی روی پشت بام را تکان داد، ما سوار کشتی hovercraft در دوور شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was a bricklayer—a big, strapping fellow.
[ترجمه گوگل]او یک آجرکار بود - یک آدم بزرگ و بندکش
[ترجمه ترگمان] اون یه معمار بزرگ و تنومند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some one who, for preference, was a big strapping lad but short on brains.
[ترجمه گوگل]کسی که، برای ترجیح، یک پسر بزرگ بند بند بود، اما مغز کوتاهی داشت
[ترجمه ترگمان]کسی که او را ترجیح می داد، یک پسربچه تنومند و تنومند بود، اما مغز او کوتاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was a beautiful strapping lad.
[ترجمه گوگل]او یک پسر بند بند زیبا بود
[ترجمه ترگمان]جوان جذابی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jenny Pitman's strapping gelding is a class act when right.
[ترجمه گوگل]ژل زدن جنی پیتمن یک کار کلاسی است
[ترجمه ترگمان]اسب آخته جنی pitman a است که درست کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Where was Tsu Ma's strapping young nephew?
[ترجمه گوگل]برادرزاده جوان تسو ما کجا بود؟
[ترجمه ترگمان]برادرزاده مادر بزرگ مادر کجا بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's a strapping lass.
[ترجمه گوگل]او یک دختر تسمه زن است
[ترجمه ترگمان]او یک دختر کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Right down to strapping prospects into driving simulators and seeking their opinions on dashboard and instrument layouts.
[ترجمه گوگل]دقیقاً به نزدیک کردن افراد بالقوه به شبیه سازهای رانندگی و جستجوی نظرات آنها در مورد طرح بندی داشبورد و ابزار
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، چشم اندازه ای آن ها شبیه سازه ای بادی بود و به دنبال نظرات آن ها در مورد داشبورد و طرح بندی ابزار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She remembered Martin as a strapping youth with a big appetite.
[ترجمه گوگل]او مارتین را به‌عنوان جوانی با اشتهای زیاد به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]مارتین را به یاد جوانی تنومند و تنومند با اشتهای زیاد به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The farmer's daughters were a fine pair of strapping young girls.
[ترجمه گوگل]دختران کشاورز یک جفت خوب دختران جوان بودند
[ترجمه ترگمان]دخترهای دهقان یک جفت دختر جوان آراسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He towered over everybody like a strapping Gallic chieftain.
[ترجمه گوگل]او مانند یک سردار گالی بند بر روی همه می‌نشیند
[ترجمه ترگمان]بر سر هر کسی مثل رئیس Gallic قد برافراشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسمه زنی (اسم)
strapping

خوش بنیه (صفت)
sturdy, strong, robust, healthy, wholesome, hale, strapping, lusty

تسمه زده (صفت)
strapping

تخصصی

[برق و الکترونیک] بند زدن حلقه های رسانای هم مرکز در مگنترون چند کاواکی که لبه های بالاتر و پایین تر پره های کاواکهای تشدید را که دارای قطبیت یکسان هستند، به طور یک در میان به یکدیگر متصل می کند. این حلقه ها مدهای نوسان نامطلوب را در مکنترون حذف می کنند و معمولاً از مس ساخته می شوند، دوتای آنها به پره های هر طرف کاواک لحیم می شوند.

انگلیسی به انگلیسی

• robust and large (especially of a youth)
a strapping person is tall, strong, and healthy-looking.

پیشنهاد کاربران

۱. قوی هیکل. هیکل دار. خوش بنیه ۲. تسمه کشی
مثال:
a strapping lad
یک پسر بچه قوی هیکل
تسمه زنی ( فولادی )
فرد توانا، قوی، سالم و فعال.
در برق - الکترونیک : بستن یا اتصال دو یا چند پین یا سیم ،

بپرس