strangulate

/ˈstræŋɡjəˌlet//ˈstræŋɡjəˌlet/

معنی: خفقان ایجاد کردن، گلو را فشردن
معانی دیگر: رجوع شود به: strangle، خفه کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: strangulates, strangulating, strangulated
مشتقات: strangulation (n.)
(1) تعریف: to choke or stifle; strangle.

(2) تعریف: to compress or block (a body passage) so as to cut off the flow of air, blood, or the like, esp. by surgical procedure.

جمله های نمونه

1. Clearly terrified, he let out a strangulated whimper.
[ترجمه گوگل]او که آشکارا ترسیده بود، ناله ای خفه کرد بیرون داد
[ترجمه ترگمان]با ترس و لرز شروع به زوزه کشیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He let out a strangulated squeak of outrage.
[ترجمه گوگل]جیغ خفه‌ای از خشم بیرون داد
[ترجمه ترگمان]او از خشم جیغ کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gave a strangulated squawk.
[ترجمه گوگل]او یک جیغ خفه کرد
[ترجمه ترگمان]او جیغ کوتاهی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Equip: Reduces the cooldown of your Strangulate by 5 seconds.
[ترجمه گوگل]تجهیز: خنک شدن Strangulate شما را 5 ثانیه کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]equip: کاهش cooldown of را تا ۵ ثانیه کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hernia will strangulate and become necrotic.
[ترجمه گوگل]فتق خفه می شود و نکروز می شود
[ترجمه ترگمان]فتق فتق به strangulate تبدیل خواهد شد و به necrotic تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These can get caught on objects and strangulate the child.
[ترجمه گوگل]اینها می توانند روی اشیا گیر کرده و کودک را خفه کنند
[ترجمه ترگمان]اینها می توانند بر روی اشیا گیر کنند و کودک را رها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The same is true of both Strangulate and Mind Freeze. Strangulate"s cooldown is going to go up. Mind Freeze remains the quick interrupt. "
[ترجمه گوگل]همین امر در مورد Strangulate و Mind Freeze نیز صادق است خنک شدن Strangulate بالا می رود Mind Freeze همچنان وقفه سریع است
[ترجمه ترگمان]همین مساله هم در مورد Strangulate و هم Freeze ذهن صادق است cooldown (Strangulate)قصد دارد بالا برود مراقب باشید که خشک شدن سریع باقی بماند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hernia will strangulate.
[ترجمه گوگل]فتق خفه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]فتق عمل میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the following year, Priscilla C. an inmate, was taken ill with a strangulated hernia.
[ترجمه گوگل]در سال بعد، Priscilla C یک زندانی با فتق خفه شده بیمار شد
[ترجمه ترگمان]سال بعد، \"پرسیلا سی\" بود یک زندانی دستگیر شده بود و فتق گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Asphyxiate lasts 5 sec. There was a typo in the Blizzcon presentation. Asphyxiate is the same duration as Strangulate, which it replaces.
[ترجمه گوگل]خفگی 5 ثانیه طول می کشد یک اشتباه تایپی در ارائه Blizzcon وجود داشت Asphyxiate همان مدت زمان Strangulate است که جایگزین آن می شود
[ترجمه ترگمان]asphyxiate ۵ ثانیه طول می کشد در سخنرانی Blizzcon یک typo وجود داشت asphyxiate همان زمان as است که جایگزین آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خفقان ایجاد کردن (فعل)
strangulate

گلو را فشردن (فعل)
throttle, strangulate

انگلیسی به انگلیسی

• strangle, choke to death, throttle by compressing the windpipe and preventing the intake of air, asphyxiate; become strangled; compress or obstruct a body passage (physiology)

پیشنهاد کاربران

بپرس