• (1)تعریف: a wrestling hold that cuts off an opponent's breath and that is prohibited in the sport of wrestling.
• (2)تعریف: an influence, action, or force that restricts, threatens, or suppresses freedom.
جمله های نمونه
1. Just a few firms have a stranglehold on the market for this software.
[ترجمه همیشه] تنها چند شرکت کنترول این نرم افزار در مارکیت را دارند.
|
[ترجمه گوگل]فقط تعداد کمی از شرکتها در بازار این نرمافزار را دارند [ترجمه ترگمان]تنها معدودی از شرکت ها بازار را برای این نرم افزار آزاد کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The two major companies have been tightening their stranglehold on the beer market.
[ترجمه گوگل]این دو شرکت بزرگ در حال تشدید محدودیتهای خود در بازار آبجو بودهاند [ترجمه ترگمان]دو شرکت بزرگ خفقان خود را در بازار آبجو افزایش داده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The company now had a stranglehold on the market.
[ترجمه گوگل]این شرکت اکنون در بازار یک گلوله خفه شده بود [ترجمه ترگمان]شرکت در حال حاضر نفوذ زیادی در بازار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Both arms were around his neck in a stranglehold.
[ترجمه گوگل]هر دو دستش به صورت خفه دور گردنش بود [ترجمه ترگمان]هر دو دستش دور گردن او حلقه زده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These companies are determined to keep a stranglehold on the banana industry.
[ترجمه گوگل]این شرکتها مصمم هستند که صنعت موز را در تنگنا نگه دارند [ترجمه ترگمان]این شرکت ها مصمم به مهار صنعت موز هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The new tariffs have put a stranglehold on trade.
[ترجمه گوگل]تعرفه های جدید تجارت را خفه کرده است [ترجمه ترگمان]تعرفه های جدید بر تجارت فشار وارد کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The balance of payments has become a stranglehold.
[ترجمه گوگل]تراز پرداخت ها تبدیل به یک قفل شده است [ترجمه ترگمان]توازن پرداخت ها به یک خفقان تبدیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Likewise London's stranglehold on futures and options is likely to loosen.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، محدودیت لندن در معاملات آتی و گزینهها احتمالاً کاهش مییابد [ترجمه ترگمان]به همین ترتیب رکود اقتصادی لندن در مورد آینده و گزینه های دیگر به احتمال زیاد کاهش خواهد یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Satellite TV should at last break the stranglehold of the big national TV channels.
[ترجمه گوگل]تلویزیون ماهواره ای بالاخره باید بند شبکه های بزرگ تلویزیون ملی را بشکند [ترجمه ترگمان]تلویزیون ماهواره ای باید سرانجام خفقان کانال ملی تلویزیون را قطع کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Only once did Norwich break their stranglehold, midway through the first-half, when John Polston moved up to rattle a post.
[ترجمه گوگل]نوریچ تنها یک بار در اواسط نیمه اول، زمانی که جان پولستون به سمت بالا رفت تا یک تیرک را به صدا درآورد [ترجمه ترگمان]تنها زمانی که اهل Norwich stranglehold را از نیمه اول شکست، در نیمه راه نیمه اول، وقتی جان Polston از جا بلند شد تا یک تیر به صدا در بیاورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We can, if we will it, break the stranglehold of the corporate king who uses our airways to control us.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهیم، میتوانیم قید پادشاه شرکتی را که از راههای هوایی ما برای کنترل ما استفاده میکند، بشکنیم [ترجمه ترگمان]ما می توانیم، اگر این کار را بکنیم، قدرت پادشاهی را که از راه هوایی ما برای کنترل ما استفاده می کند، بشکند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He is down, but his stranglehold on the retail jewellery scene means that no one should say he is out.
[ترجمه گوگل]او پایین است، اما خفه شدن او در صحنه خرده فروشی جواهرات به این معنی است که هیچ کس نباید بگوید او بیرون است [ترجمه ترگمان]او پایین است، اما خفقان او بر صحنه جواهرات خرده فروشی به این معنی است که هیچ کس نباید بگوید که او بیرون است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The New Hope will break their stranglehold.
[ترجمه گوگل]امیدهای نو بند خفه خود را خواهند شکست [ترجمه ترگمان]امید جدید خفقان آن ها را از بین خواهد برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Little can be done to break this stranglehold until banks meet the needs of the low-paid.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که بانک ها نیازهای کم درآمدها را برآورده نکنند، برای شکستن این بن بست کار چندانی نمی توان انجام داد [ترجمه ترگمان]برای شکستن این خفقان تا زمانی که بانک ها نیازهای کم پرداختی را برطرف کنند نمی توان این خفقان را انجام داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. All is slanted to maintaining the Establishment stranglehold on vast tracts of land for their own selfish playgrounds.
[ترجمه گوگل]همه مایل به حفظ قله استقرار در زمین های وسیع برای زمین های بازی خودخواهانه خود هستند [ترجمه ترگمان]همه اینها صرفا به حفظ موازنه تجاری در زمین های وسیع برای زمین های بازی خودخواهانه خود است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ضربت یا تماس خفه کننده (اسم)
stranglehold
انگلیسی به انگلیسی
• choke hold, wrestling hold in which one grabs the opponent by the throat; restricting force, suppressing influence to have a stranglehold on something means to have control over it and prevent it from developing. (wrestling) illegal hold that chokes the opponent; all of the forces or actions that stifle and restrict freedom
پیشنهاد کاربران
انحصار مطلق مثلا برای یک شرکت
تسلط
خفقان
ضربه نفس گیر
a position of complete control that prevents something from developing
انحصار مطلق
۱. حالت خفه کردن ۲. کنترل شدید، نظارت تام، محدودیت کامل، فشار شدید