1. my father's burial ceremony was strangely awe-inspiring
مراسم به خاک سپاری پدرم ابهت عجیبی داشت.
2. Strangely, the race didn't start until 15pm.
[ترجمه گوگل]عجیب اینکه مسابقه تا ساعت 15 شروع نشد
[ترجمه ترگمان]این مسابقه تا ساعت ۱۵ بعد از ظهر آغاز نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مسابقه تا ساعت ۱۵ بعد از ظهر آغاز نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The audience are strangely subdued, clapping politely after each song.
[ترجمه گوگل]تماشاگران به طرز عجیبی رام شده اند و بعد از هر آهنگ مودبانه دست می زنند
[ترجمه ترگمان]حضار به طرز عجیبی آرام شده اند و بعد از هر آواز مودبانه دست می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حضار به طرز عجیبی آرام شده اند و بعد از هر آواز مودبانه دست می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Even his children found him strangely distant and impersonal.
[ترجمه گوگل]حتی فرزندانش او را به طرز عجیبی دور و غیرشخصی یافتند
[ترجمه ترگمان]حتی فرزندانش او را به طرز عجیبی دور از دسترس می یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی فرزندانش او را به طرز عجیبی دور از دسترس می یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Strangely, no one believed us when we told them we'd been visited by a creature from Mars.
[ترجمه گوگل]عجیب است، وقتی به آنها گفتیم موجودی از مریخ ما را ملاقات کرده است، هیچ کس ما را باور نکرد
[ترجمه ترگمان]به طرز عجیبی، هیچ کس باور نمی کرد که ما به آن ها گفته بودیم که یک حیوان از مریخ امده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طرز عجیبی، هیچ کس باور نمی کرد که ما به آن ها گفته بودیم که یک حیوان از مریخ امده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The house looked strangely familiar, though she knew she'd never been there before.
[ترجمه گوگل]خانه به طرز عجیبی آشنا به نظر می رسید، اگرچه او می دانست که قبلاً هرگز آنجا نبوده است
[ترجمه ترگمان]خانه به طرز عجیبی آشنا به نظر می رسید، هرچند می دانست که قبلا به آنجا نرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خانه به طرز عجیبی آشنا به نظر می رسید، هرچند می دانست که قبلا به آنجا نرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She was strangely calm - I found it quite disturbing.
[ترجمه گوگل]او به طرز عجیبی آرام بود - من آن را بسیار ناراحت کننده دیدم
[ترجمه ترگمان]او به طرز عجیبی آرام بود - کاملا آشفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به طرز عجیبی آرام بود - کاملا آشفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Strangely enough, when it came to the exam I actually felt quite relaxed.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی عجیب، وقتی نوبت به امتحان رسید، واقعاً احساس آرامش می کردم
[ترجمه ترگمان]به طرز عجیبی، وقتی نوبت امتحان رسید، واقعا احساس راحتی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طرز عجیبی، وقتی نوبت امتحان رسید، واقعا احساس راحتی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She's been acting very strangely lately.
[ترجمه گوگل]او اخیراً بسیار عجیب رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]این اواخر خیلی عجیب رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اواخر خیلی عجیب رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It turned out we'd been at school together, strangely enough.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که با هم در مدرسه بوده ایم، به طرز عجیبی
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که ما با هم در مدرسه بودیم، به طرز عجیبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که ما با هم در مدرسه بودیم، به طرز عجیبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. On certain important details the report remains strangely silent.
[ترجمه گوگل]در مورد برخی جزئیات مهم، گزارش به طرز عجیبی ساکت است
[ترجمه ترگمان]در برخی جزئیات مهم، این گزارش به طرز عجیبی ساکت باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در برخی جزئیات مهم، این گزارش به طرز عجیبی ساکت باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She found his voice strangely comforting.
[ترجمه گوگل]او صدای او را به طرز عجیبی آرامش بخش یافت
[ترجمه ترگمان]صدایش به طرز عجیبی آرامش بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدایش به طرز عجیبی آرامش بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She noticed he was acting strangely.
[ترجمه گوگل]متوجه شد که او عجیب رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]متوجه شد که رفتارش عجیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متوجه شد که رفتارش عجیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He played with an abandon that was strangely absent from his performance last week.
[ترجمه گوگل]او با یک رها بازی کرد که به طرز عجیبی در اجرای هفته گذشته او غایب بود
[ترجمه ترگمان]او با an بازی می کرد که هفته پیش به طرز عجیبی از عملکرد او بی خبر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با an بازی می کرد که هفته پیش به طرز عجیبی از عملکرد او بی خبر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید