strange to say


با کمال تعجب، شگفت آور بود که، یک چیزغریب اینست

جمله های نمونه

1. Strange to say, I don't really enjoy television.
[ترجمه گوگل]عجیب است که بگویم من واقعاً از تلویزیون لذت نمی برم
[ترجمه ترگمان]عجیب است که من از تلویزیون لذت نمی برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Strange to say, I was just thinking that myself.
[ترجمه گوگل]عجیب است، من فقط به این فکر می کردم
[ترجمه ترگمان]عجیبه که بگم من فقط داشتم به خودم فکر می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Strange to say, the figure went out of sight suddenly.
[ترجمه گوگل]عجیب است که این شکل ناگهان از دید خارج شد
[ترجمه ترگمان]شبح ناگهان از نظر ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Strange to say, he won!
[ترجمه گوگل]عجیب است که او برنده شد!
[ترجمه ترگمان]عجیب است که او برنده است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I looked in books for some recognition but, strange to say, I found none.
[ترجمه گوگل]در کتاب‌ها به دنبال شناختی گشتم، اما عجیب است که هیچ کدام را نیافتم
[ترجمه ترگمان]برای اینکه کسی مرا بشناسد به کتاب ها نگاه کردم، اما عجیب بود که چیزی پیدا نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Toto only wagged his tail; for, strange to say, he could not speak.
[ترجمه گوگل]توتو فقط دمش را تکان داد چون عجیب است که نمی توانست صحبت کند
[ترجمه ترگمان]توتو فقط دمش را تکان داد، چون عجیب بود که چیزی بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But, strange to say, Lotus's PA system sounded just as loud.
[ترجمه گوگل]اما، عجیب است که بگوییم، سیستم PA لوتوس به همان اندازه بلند بود
[ترجمه ترگمان]اما شگفت اینکه بگویم سیستم PA Lotus به همان اندازه بلند به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even in translation, strange to say, pagan myth is little-read today.
[ترجمه گوگل]حتی در ترجمه، عجیب است، امروزه اسطوره بت پرستی کمتر خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]حتی در ترجمه، عجیب است که این افسانه pagan امروز کمی خوانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Strange to say, he won the game.
[ترجمه گوگل]عجیب است که او بازی را برد
[ترجمه ترگمان]عجیبه که بگم، اون برنده بازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She fell nearly 100 feet; but, strange to say, the fall did not kill her.
[ترجمه گوگل]او نزدیک به 100 فوت سقوط کرد اما عجیب است که سقوط او را نکشته است
[ترجمه ترگمان]نزدیک به صد پا روی زمین افتاد، اما عجیب بود که سقوطش او را نکشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Strange to say, the child thrived.
[ترجمه گوگل]عجیب است که کودک رشد کرد
[ترجمه ترگمان]عجیب است که بگویم بچه زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Strange to say, he did pass his exam after all.
[ترجمه گوگل]عجیب است که او امتحانش را پس داده بود
[ترجمه ترگمان]عجیب است که او پس از هر چیز امتحان را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Strange to say, he hasn't got my letter to now.
[ترجمه گوگل]عجیب است که او نامه من را تا کنون نگرفته است
[ترجمه ترگمان]عجیب است که الان نامه مرا نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Strange to say, she has been keeping the secret for years.
[ترجمه گوگل]عجیب است که او سال ها راز را حفظ کرده است
[ترجمه ترگمان]عجیب است که او سال ها این راز را مخفی نگه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• it is weird that -, interesting that -

پیشنهاد کاربران

بپرس