صفت ( adjective )
حالات: stranger, strangest
حالات: stranger, strangest
• (1) تعریف: unusual; curious; odd.
• مترادف: curious, eccentric, funny, odd, peculiar, queer, singular, unusual, weird
• متضاد: normal, ordinary, typical, usual
• مشابه: aberrant, abnormal, alien, anomalous, atypical, bizarre, fantastic, offbeat, outlandish, quizzical, unconventional
• مترادف: curious, eccentric, funny, odd, peculiar, queer, singular, unusual, weird
• متضاد: normal, ordinary, typical, usual
• مشابه: aberrant, abnormal, alien, anomalous, atypical, bizarre, fantastic, offbeat, outlandish, quizzical, unconventional
- a strange fellow
[ترجمه امیرعطا] دنبال کردن یک شخص عجیب|
[ترجمه ستاره] آدم موزی|
[ترجمه Melina] عجیب و غریب، غیر عادی|
[ترجمه امیرابوالفضل] غیر طبیعی، آدم مرموز|
[ترجمه جلیل جعفری] آدم غیرعادی.|
[ترجمه گوگل] یک آدم عجیب[ترجمه ترگمان] آدم عجیبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: unknown or unfamiliar to one's experience or environment; alien.
• مترادف: foreign, unfamiliar, unknown
• متضاد: familiar
• مشابه: alien, exotic, new, novel, unaccustomed
• مترادف: foreign, unfamiliar, unknown
• متضاد: familiar
• مشابه: alien, exotic, new, novel, unaccustomed
- He likes to visit strange countries.
[ترجمه کاربر] او بازدید از کشور های عجیب و غریب را دوست دارد|
[ترجمه elan] او بازدید از کشورهای بیگانه رادوست دارد|
[ترجمه M] او دوست دارد از کشور های عجیب بازدید کند.|
[ترجمه جلیل جعفری] دوست دارد به دیدن کشورهای عجیب و غریب برود.|
[ترجمه گوگل] او دوست دارد از کشورهای عجیب دیدن کند[ترجمه ترگمان] او دوست دارد از کشورهای عجیب دیدن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
حالات: stranger, strangest
مشتقات: strangely (adv.), strangeness (n.)
حالات: stranger, strangest
مشتقات: strangely (adv.), strangeness (n.)
• : تعریف: in a strange or peculiar manner.
• مترادف: oddly, peculiarly, unusually
• متضاد: normally
• مشابه: queerly
• مترادف: oddly, peculiarly, unusually
• متضاد: normally
• مشابه: queerly
- He talks strange.
[ترجمه کاربر] او ( مذکر ) عجیب صحبت می کند|
[ترجمه عرشیا] او عجیب حرف می زند|
[ترجمه علی] اواقا عجیب و قریب حرف می زند|
[ترجمه جلیل جعفری] حرف های عجیبی می زند.|
[ترجمه گوگل] عجیب صحبت می کند[ترجمه ترگمان] عجیب حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید