strainer

/ˈstreɪnər//ˈstreɪnə/

معنی: صافی، پالونه، اب میوه گیر، بغاز، پالایش کننده
معانی دیگر: سرنده، پرویزن، موبیز، پالاوان، راوک، (اصفهانی) سماق پالون، پالاگر، آبکش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device used for straining or filtering.
مشابه: filter

(2) تعریف: a person or thing that strains.

جمله های نمونه

1. A liquid filters through a strainer, into the receptacle beneath.
[ترجمه مریم] مایع از آبکشی به داخل سطح زیرین مناسبی عبور می مکند.
|
[ترجمه گوگل]یک مایع از طریق یک صافی به داخل ظرف زیر آن فیلتر می شود
[ترجمه ترگمان]یک فیلتر مایع از یک صافی، به درون مخزنی که در زیر آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pour the broth through a strainer.
[ترجمه گوگل]آبگوشت را از صافی بریزید
[ترجمه ترگمان]سوپ را از طریق یک strainer بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In goes the coarse strainer, and the charcoal pad with the white side facing the foam.
[ترجمه گوگل]صافی درشت و لنت زغالی با سمت سفید رو به فوم وارد می شود
[ترجمه ترگمان]از این strainer، از این strainer، و با کف سفید، رو به کف مطبخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sieve the mixture through a fine strainer and pour into a freezer-proof dish.
[ترجمه گوگل]مخلوط را از یک صافی ریز الک کرده و در ظرف فریزر بریزید
[ترجمه ترگمان]مخلوط را از طریق یک strainer خوب مخلوط کنید و وارد یک ظرف سالاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Strain the stock through a fine strainer or sieve.
[ترجمه گوگل]عصاره را از طریق یک صافی یا الک ریز صاف کنید
[ترجمه ترگمان]از طریق یک strainer یا غربال به آن stock
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pass the liquid through a strainer and serve very hot, garnished with the chopped parsley.
[ترجمه گوگل]مایع را از صافی رد کنید و خیلی داغ سرو کنید و با جعفری خرد شده تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]مایع را از a رد کن و خیلی داغ به آن برس، با آن تکه جعفری وحشی آراسته شده ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Strain stock through a fine mesh strainer, divide stock among several small bowls or containers to speed cooling, and cool.
[ترجمه گوگل]آب را از طریق یک صافی مشبک صاف کنید، مایه را بین چند کاسه یا ظرف کوچک تقسیم کنید تا خنک شود و خنک شود
[ترجمه ترگمان]Strain از طریق یک strainer توری نازک، سهام را در چند کاسه یا گلدان کوچکی تقسیم می کنند تا خنک شوند و خنک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Drain in strainer and immediately plunge beans into ice water.
[ترجمه گوگل]در صافی آبکش کنید و بلافاصله لوبیاها را در آب یخ فرو کنید
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Press spinach against strainer with a large spoon to squeeze out as much water as possible.
[ترجمه گوگل]اسفناج را با یک قاشق بزرگ روی صافی فشار دهید تا تا حد ممکن آب گرفته شود
[ترجمه ترگمان]اسفناج را در برابر strainer با یک قاشق بزرگ فشار دهید تا هر چه سریع تر آب را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using fine-mesh strainer, strain sauce into mixing bowl and place bowl in larger mixing bowl of ice water to cool sauce.
[ترجمه گوگل]با استفاده از صافی مش ریز، سس را در کاسه همزن صاف کرده و کاسه را در ظرف بزرگتر آب یخ قرار دهید تا سس خنک شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از \"strainer -\" (mesh)، سس strain را در کاسه بریزید و در کاسه بریزید و در کاسه بریزید تا سس خنک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Strain custard through fine-mesh strainer into second large mixing bowl.
[ترجمه گوگل]کاستارد را از صافی توری ریز در دومین کاسه همزن بزرگ صاف کنید
[ترجمه ترگمان]custard Strain از صافی - به سمت کاسه مخلوط بزرگ دوم استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Drain in a strainer, rinse and remove root ends.
[ترجمه گوگل]در یک صافی آبکش کنید، بشویید و انتهای ریشه را بردارید
[ترجمه ترگمان]آب را تخلیه کنید، آبکشی کنید و انتهای root را از بین ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Turn down and pour the milk through a strainer into a bowl.
[ترجمه گوگل]شیر را کم کرده و از صافی در ظرفی بریزید
[ترجمه ترگمان]و شیر را از آبکش به داخل یک کاسه بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To clean; remove bottom plug, seat spring, strainer and seat disc.
[ترجمه گوگل]تمیزکردن؛ دوشاخه پایین، فنر صندلی، صافی و دیسک صندلی را بردارید
[ترجمه ترگمان]برای تمیز کردن؛ حذف درپوش کف، فنر صندلی، strainer و دیسک روی صندلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The cleaning strainer base of 280 diesel engine in low pressure casting was discussed.
[ترجمه گوگل]پایه صافی تمیز کننده موتور دیزل 280 در ریخته گری کم فشار مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]صافی cleaning (strainer)از حدود ۲۸۰ موتور دیزلی در ریخته گری با فشار پایین مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صافی (اسم)
filter, gloss, clearance, serenity, purity, smoothness, strainer, colander, leach, limpidity, scumble

پالونه (اسم)
filter, strainer, colander

اب میوه گیر (اسم)
squeezer, strainer

بغاز (اسم)
strait, strainer

پالایش کننده (اسم)
strainer

تخصصی

[عمران و معماری] صافی - آشغالگیر - توری
[مهندسی گاز] صافی
[زمین شناسی] صافی، آشغال گیر، توری
[نساجی] صافی - فیلتر

انگلیسی به انگلیسی

• filter for removing impurities or foreign objects from liquids
a strainer is a tool used for separating liquids from solids. it has a lot of small holes at the bottom through which liquid can pass but solid substances cannot.

پیشنهاد کاربران

صافی ، آشپال، آبکش
زیاد کلمه رو اینور اونور نکنید معنی دقیق همون ( آبکش ) که همه تو خونشون دارن
صافی، آبکش
strainer
صافی
چای صاف کن : tea strainer
صافی، آبکش، آب میوه گیر
کفگیر
strainer ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: تورصافی
تعریف: نوعی صافی که مایع از آن عبور می کند و مواد جامد جدا می شوند
آبمیوه گرفتن با دست
ابکش/ صافی
میشه گفت juicer.
آبمیوه گیر.
آبمیوه گیر _ صافی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس