straightforwardness


بی پردگی، رک گویی، سر راستی، سادگی

جمله های نمونه

1. She admired his straightforwardness.
[ترجمه گوگل]صراحت او را تحسین کرد
[ترجمه ترگمان]نیک نیک و نیک او را تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were impressed by his sincerity and straightforwardness.
[ترجمه گوگل]آنها تحت تأثیر صداقت و صراحت او قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]صداقت و نیک نیک او را تحت تاثیر قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The essence of a minimal speech approach is straightforwardness.
[ترجمه گوگل]ماهیت یک رویکرد گفتاری حداقلی، صراحت است
[ترجمه ترگمان]ماهیت روش حداقل سخنرانی straightforwardness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fowler liked simplicity, straightforwardness and common sense.
[ترجمه گوگل]فاولر سادگی، صراحت و عقل سلیم را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]فاولر سادگی، سادگی و عقل سلیم را دوست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Please do forgive me for my straightforwardness.
[ترجمه گوگل]لطفا مرا به خاطر صراحتم ببخشید
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم مرا به خاطر نیک نیک من ببخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Part of the straightforwardness of that analysis is that it treats all the previous years equally.
[ترجمه گوگل]بخشی از صریح بودن آن تحلیل این است که با تمام سال های گذشته به طور یکسان برخورد می کند
[ترجمه ترگمان]بخشی از این تجزیه و تحلیل آن است که در تمام سال های گذشته به همان اندازه رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What some people take for rudeness is really straightforwardness.
[ترجمه گوگل]آنچه برخی از مردم برای بی ادبی می گیرند، واقعاً صراحت است
[ترجمه ترگمان]چیزی که برخی مردم برای بی ادبی در نظر می گیرند واقعا straightforwardness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In either case, he is motivated by secondary selfish thoughts and thereby loses both his original state of vacuity in quiescence and the corollary state of straightforwardness in movement.
[ترجمه گوگل]در هر صورت، افکار خودخواهانه ثانویه او برانگیخته می شود و در نتیجه هم حالت خلأ اولیه خود را در سکون و هم حالت متعاقب صراحت در حرکت را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]در هر دو مورد، او با افکار خودخواهانه ثانویه برانگیخته می شود و در نتیجه هر دو حالت اصلی خود را در حالت سکون و نتیجه منطقی of در حرکت از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• frankness, candidness, sincerity, honesty, truthfulness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : straightforwardness
✅️ صفت ( adjective ) : straightforward
✅️ قید ( adverb ) : straightforwardly
1. First off, we liked her as a person for her courage, her sincerity and her straightforwardness.
اولاً ، ما او را به عنوان فردی به خاطر شجاعت ، صداقت و صراحتش دوست داشتیم.
2. Components of the agreeable personality include trust, straightforwardness, altruism, compliance, modesty, and tender - mindedness.
...
[مشاهده متن کامل]

از مولفه های شخصیت مورد قبول می توان به اعتماد ، بی شیله پیلگی ، نوع دوستی ، انطباق ، فروتنی و لطافت ذهنی اشاره کرد.
3. Inherent in this are his qualities of individuality, ambitiousness, justice, and straightforwardness.
ویژگی های فردی ، بلند پروازانه ، عدالت و صراط مستقیم او در این امر نهفته است.
4. We love them for their energy and iconoclasm and straightforwardness.
ما آنها را به خاطر انرژی و ساختارشکنی و سرراستی دوست داریم.
Straightforwardness= صراحت، بی شیله پیلگی، صراط مستقیم، سرراستی
معانی دیگر>>>>>>>>بی پردگی، رک گویی، سادگی

صداقت

بپرس