1. He would make an appointment with him to straighten out a couple of things.
[ترجمه گوگل]با او قرار ملاقات می گذاشت تا چند چیز را درست کند
[ترجمه ترگمان]با او قرار ملاقات می گذاشت تا دو چیز را سامان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با او قرار ملاقات می گذاشت تا دو چیز را سامان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I subvert the entire world, only to straighten out your reflection.
[ترجمه گوگل]من تمام دنیا را زیر و رو می کنم، فقط برای اینکه انعکاس تو را صاف کنم
[ترجمه ترگمان]من کل دنیا رو نابود می کنم، فقط برای اینکه reflection رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من کل دنیا رو نابود می کنم، فقط برای اینکه reflection رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I was left to straighten out the mess.
[ترجمه گوگل]من مانده بودم تا آشفتگی را درست کنم
[ترجمه ترگمان] من رفته بودم که این کثافت کاری رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من رفته بودم که این کثافت کاری رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I need time to straighten out my finances.
[ترجمه گوگل]من به زمان نیاز دارم تا وضعیت مالی خود را درست کنم
[ترجمه ترگمان]من به زمان احتیاج دارم تا finances رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به زمان احتیاج دارم تا finances رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Could you straighten out these cupboards, please?
[ترجمه گوگل]لطفاً می توانید این کمدها را صاف کنید؟
[ترجمه ترگمان]می شود این قفسه ها را مرتب کنی، لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می شود این قفسه ها را مرتب کنی، لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Let's try to straighten out this confusion.
[ترجمه گوگل]بیایید سعی کنیم این سردرگمی را برطرف کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا سعی کنیم این سردرگمی رو برطرف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیا سعی کنیم این سردرگمی رو برطرف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He's trying to straighten out his finances.
[ترجمه گوگل]او در تلاش است تا وضعیت مالی خود را اصلاح کند
[ترجمه ترگمان]اون داره سعی می کنه وضعیت مالی اون رو مرتب کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون داره سعی می کنه وضعیت مالی اون رو مرتب کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mason is going to help me straighten out my finances.
[ترجمه گوگل]میسون به من کمک می کند تا وضعیت مالی خود را درست کنم
[ترجمه ترگمان] میسن به من کمک می کنه که finances رو مرتب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] میسن به من کمک می کنه که finances رو مرتب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Then you have to stand there trying to straighten out the wrinkled piece of money.
[ترجمه گوگل]سپس باید آنجا بایستید و سعی کنید تکه چروک شده پول را صاف کنید
[ترجمه ترگمان]پس تو باید اونجا وایسی و سعی کنی اون تیکه های چروکیده رو درست کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس تو باید اونجا وایسی و سعی کنی اون تیکه های چروکیده رو درست کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He tried to straighten out the brim but it had been curled and folded so often it was beyond repair.
[ترجمه گوگل]سعی کرد لبه را صاف کند، اما آنقدر پیچ خورده و تا شده بود که قابل تعمیر نبود
[ترجمه ترگمان]سعی کرد تا لبه آن را صاف کند، اما خودش را جمع و جور کرده بود و مدام آن را تا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کرد تا لبه آن را صاف کند، اما خودش را جمع و جور کرده بود و مدام آن را تا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. My aim in this chapter will be to straighten out the rhetorical mess.
[ترجمه گوگل]هدف من در این فصل این است که آشفتگی های بلاغی را صاف کنم
[ترجمه ترگمان]هدف من در این فصل این است که آن آشفتگی را آشکار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف من در این فصل این است که آن آشفتگی را آشکار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We had our own personality question to straighten out.
[ترجمه گوگل]ما سؤال شخصیتی خودمان را داشتیم که باید آن را درست کنیم
[ترجمه ترگمان] ما یه سوال شخصی داشتیم که باید حلش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما یه سوال شخصی داشتیم که باید حلش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I've made up my mind to straighten out a very complicated subject.
[ترجمه گوگل]من تصمیم خود را گرفته ام که یک موضوع بسیار پیچیده را درست کنم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم موضوع پیچیده ای را کنار بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم موضوع پیچیده ای را کنار بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They decided to sit down and straighten out their differences.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند که بنشینند و اختلافات خود را برطرف کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند بنشینند و اختلافاتشان را حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند بنشینند و اختلافاتشان را حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید