straight ticket

/ˈstreɪtˈtɪkət//streɪtˈtɪkɪt/

اخذ رای دستجمعی برای نمایندگان یک حزب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in U.S. politics, a ballot on which a voter has voted for candidates of only one party. (Cf. split ticket.)

جمله های نمونه

1. This time I voted a straight ticket.
[ترجمه گوگل]این بار به یک بلیط مستقیم رای دادم
[ترجمه ترگمان]این بار من به یک بلیت مستقیم رای دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Combination of straight ticket prices are around the discount.
[ترجمه گوگل]ترکیبی از قیمت بلیط مستقیم در حدود تخفیف است
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از قیمت های مستقیم بلیط حول محور تخفیف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My father was a loyal member of his party and always voted the straight ticket.
[ترجمه گوگل]پدرم یکی از اعضای وفادار حزبش بود و همیشه رای مستقیم می داد
[ترجمه ترگمان]پدرم یک عضو وفادار حزب او بود و همیشه به یک بلیت مستقیم رای می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Uncle Fred was a loyal member of his party. He always voted the straight ticket.
[ترجمه گوگل]عمو فرد یکی از اعضای وفادار حزبش بود او همیشه به بلیط مستقیم رأی می داد
[ترجمه ترگمان]عمو فرد عضو وفادار party بود اون همیشه به یه بلیط مستقیم رای می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For instance, my wife and I belong to the same party, I voted a straight ticket.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، من و همسرم به یک حزب تعلق داریم، من رای مستقیم دادم
[ترجمه ترگمان]مثلا من و همسرم به یک حزب تعلق داریم، من یک بلیط مستقیم رای دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An independent voter likes a split ticket rather than a straight ticket.
[ترجمه گوگل]یک رأی‌دهنده مستقل بلیت تقسیم شده را به جای یک بلیت مستقیم دوست دارد
[ترجمه ترگمان]یک رای دهنده مستقل یک بلیط کسری را به جای یک بلیت مستقیم دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• list of political candidates from only one political party

پیشنهاد کاربران

straight ticket ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: رأی همگن
تعریف: رأی به همۀ نامزدهای فقط یک حزب در یک یا چند انتخابات همزمان

بپرس