straight off

/ˈstreɪtˈɒf//streɪtɒf/

معنی: یک مرتبه، بلادرنگ
معانی دیگر: فورا، بی درنگ، مستقیما، سرراست، بفوریت، یکراست

مترادف ها

یک مرتبه (قید)
once, right away, en masse, straight off, out of hand, holus-bolus

بلادرنگ (قید)
straight away, straight off

انگلیسی به انگلیسی

• right away, directly

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
بی درنگ / بلافاصله / بدون معطلی / همین الان
🔸 تعریف:
1. انجام یا گفتن چیزی فوراً، بدون فکر یا تأمل
مثال: I told him straight off that I wasn’t interested. بی درنگ بهش گفتم که علاقه ای ندارم.
...
[مشاهده متن کامل]

2. شروع کاری یا واکنش فوری، بدون مقدمه یا آماده سازی
مثال: She started the project straight off without any planning. اون پروژه رو بی درنگ شروع کرد، بدون هیچ برنامه ریزی ای.
🔸 مترادف ها:
right away – immediately – at once – straight away – instantly