straight and narrow

جمله های نمونه

1. All her efforts to keep him on the straight and narrow have been rewarded.
[ترجمه محمد ظُهرابی] تمامی امتیازاتی که ( توی زندگی ) داره مال اینه که همیشه سعی ش بر این بوده که، صاف و صادقانه زندگی کنه
|
[ترجمه گوگل]تمام تلاش های او برای نگه داشتن او در مسیر مستقیم و باریک پاداش داده شده است
[ترجمه ترگمان]تمام تلاش او برای نگه داشتن او در راه باریک و باریک پاداش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You must walk the straight and narrow way if you would escape eternal punishment, and a just God was angry with sinners every day.
[ترجمه گوگل]اگر از عذاب ابدی فرار کردی باید راه مستقیم و باریک را طی کنی و خدای عادل هر روز بر گناهکاران خشمگین بود
[ترجمه ترگمان]شما باید راه مستقیم و باریکی را طی کنید اگر از مجازات ابدی فرار کنید، و خداوند هر روز با گناهکاران عصبانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He must keep to the straight and narrow path, no doubt about it.
[ترجمه گوگل]او باید به صراط مستقیم و باریک ادامه دهد، بدون شک
[ترجمه ترگمان]باید راه باریک و باریک را پیش خود نگه داشت، شکی در آن نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My wife helps me stay on the straight and narrow.
[ترجمه گوگل]همسرم به من کمک می کند که در مسیر مستقیم و باریک بمانم
[ترجمه ترگمان]زنم بهم کمک می کنه که رو راست و باریک بمونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His wife is trying to keep him on the straight and narrow.
[ترجمه گوگل]همسرش سعی می کند او را در مسیر مستقیم و باریک نگه دارد
[ترجمه ترگمان]زنش سعی دارد او را صاف و باریک نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He finds it difficult to stay on / stick to the straight and narrow for long.
[ترجمه گوگل]برای او سخت است که به مدت طولانی روی خط صاف و باریک بماند
[ترجمه ترگمان]ماندن بر روی آن دشوار و محدود به مدت طولانی دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This will help you, both physically and psychologically, to get back on to the straight and narrow.
[ترجمه گوگل]این به شما کمک می کند، هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی، به مسیر مستقیم و باریک بازگردید
[ترجمه ترگمان]این کار به شما کمک می کند که هم از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ روانی، به سمت راست و باریک برگردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was frigid and strait-laced and therefore somewhat ill-equipped to keep me on the straight and narrow.
[ترجمه گوگل]او یخ زده و تنگ بود و بنابراین تا حدودی برای نگه داشتن من در مسیر مستقیم و باریک ضعیف بود
[ترجمه ترگمان]او یخ زده و سفت بود، و به خاطر همین، تا حدی آمادگی نداشتم که مرا به سمت راست و باریک نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You may be able to keep us to the straight and narrow.
[ترجمه گوگل]ممکن است بتوانید ما را در مسیر مستقیم و باریک نگه دارید
[ترجمه ترگمان]ممکنه بتونی ما رو به سمت راست و باریک نگه داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After his release from the jail he resolved to follow the straight and narrow.
[ترجمه گوگل]پس از آزادی از زندان، تصمیم گرفت راه راست و باریک را دنبال کند
[ترجمه ترگمان]پس از آزاد شدن از زندان، تصمیم گرفت که از راست و باریک پیروی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whilst it is not always possible to do this, there are a number of ways you can help keep the person on the straight and narrow way.
[ترجمه گوگل]در حالی که انجام این کار همیشه امکان پذیر نیست، راه های زیادی وجود دارد که می توانید به نگه داشتن فرد در مسیر مستقیم و باریک کمک کنید
[ترجمه ترگمان]در حالی که همیشه این کار ممکن نیست، چندین روش وجود دارد که می توانید به طور مستقیم فرد را در مسیر مستقیم و باریک نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He taught his children to keep strictly to the straight and narrow.
[ترجمه گوگل]او به فرزندان خود آموخت که به شدت از صراط مستقیم و باریک پیروی کنند
[ترجمه ترگمان]به فرزندانش یاد داده بود که دقیقا به راست و باریک ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• proper and morally upright manner of doing things

پیشنهاد کاربران

مثل آدم رفتار کردن
مثل آدم سر تو بندازی پایین بری و بیای
یا کارتو بکنی
صراط مستقیم
1. the proper, honest, and moral path of behaviour
1. مسیر صحیح، صادقانه و اخلاقی رفتار
2. the way of virtuous or proper conduct
2. نحوه رفتار نیکو یا شایسته
مثال:
After his release from prison, he resolved to follow the straight and narrow
...
[مشاهده متن کامل]

Thank goodness that the university careers department put me on the straight and narrow.
The Guardian ( 2016 )
It gave me focus, and kept me on the straight and narrow.
The Guardian ( 2021 )
I just want to stay on the straight and narrow and it might pull me away from that.
The Guardian ( 2020 )
She keeps him on the straight and narrow, but is also quite exhausted by him and by his mood swings.
The Guardian ( 2017 )
She fought for her favourite characters and would stick up for them at script meetings if potential storylines suddenly sent them off the straight and narrow.
The Guardian ( 2015 )
She has kept me on the straight and narrow with a moral code.
The Sun ( 2010 )

:If you keep on the straight and narrow, you behave in a way that is honest and moral
صادقانه و اخلاق گرایانه عمل یا رفتار کردن. عامیانه: آدم شدن - پاک شدن - درست رفتار کردن

بپرس