strafe

/ˈstreɪf//strɑːf/

معنی: بباد انتقاد گرفتن
معانی دیگر: (به ویژه با هواپیما) به مسلسل بستن، زیر آتش گرفتن، با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن، سرگردان

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: strafes, strafing, strafed
• : تعریف: to fire on (something on the ground or water) with machine guns from low-flying aircraft.
اسم ( noun )
مشتقات: strafer (n.)
• : تعریف: a machine-gun attack by low-flying aircraft.

جمله های نمونه

1. The big guy with the big gun strafed the place.
[ترجمه گوگل]مرد بزرگ با اسلحه بزرگ محل را خفه کرد
[ترجمه ترگمان] اون یارو گنده با تفنگ بزرگ اینجاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The air force created airborne units versed in machine-gun strafing and rocket-launching operations in support of ground troops.
[ترجمه گوگل]نیروی هوایی برای پشتیبانی از نیروهای زمینی یگان های هوابردی را ایجاد کرد که در عملیات تیراندازی با مسلسل و پرتاب موشک مهارت داشتند
[ترجمه ترگمان]نیروی هوایی واحدهای هوابرد را در عملیات پرتاب مسلسل و عملیات پرتاب موشک در حمایت از نیروهای زمینی ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In that sequence, the P-40 veers into a row of parked P-40s as a line of strafing Zekes bear down.
[ترجمه گوگل]در آن سکانس، P-40 به سمت ردیفی از P-40 های پارک شده منحرف می شود، همانطور که یک ردیف از Zekes ها به سمت پایین حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]در این توالی، P - ۴۰ veers به ردیفی از پارک P - ۴۰ تبدیل شد که یک خط از strafing Zekes است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then further enemy aircraft arrived and bombed and strafed the patrol for several hours.
[ترجمه گوگل]سپس هواپیماهای دشمن از راه رسیدند و پاتک را برای چند ساعت بمباران کردند
[ترجمه ترگمان]سپس هواپیماهای دشمن بیشتری وارد شدند و چند ساعت به گشت زنی پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nevertheless, he somehow bribed his way out of hospital to shoot down an impudent intruder strafing his base.
[ترجمه گوگل]با این وجود، او به نحوی در راه خروج از بیمارستان رشوه داد تا مزاحم گستاخی را که پایگاه او را مورد حمله قرار داده بود، ساقط کند
[ترجمه ترگمان]با وجود این، او به طریقی به او رشوه داده بود تا از بیمارستان اخراج شود و به او حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then our air force bombed and strafed.
[ترجمه گوگل]سپس نیروی هوایی ما بمباران و تیراندازی کرد
[ترجمه ترگمان]سپس نیروی هوایی ما بمباران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alr support came and strafed and bombed the wood line, trying to detonate any more mines.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی الر آمد و خط چوب را بمباران کرد و سعی کرد هر مین دیگری را منفجر کند
[ترجمه ترگمان]alr پشتیبان و strafed بودند و خط چوب را بمباران کردند و سعی کردند که هر کدام از مین ها را منفجر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lowering clouds hindered their aircraft from bombing and strafing his men and made parachuting supplies to their beleaguered garrison nearly impossible.
[ترجمه گوگل]پایین آمدن ابرها هواپیمای آنها را از بمباران و ضربه زدن به افراد او باز داشت و تدارکات چتربازی به پادگان محاصره شده آنها را تقریباً غیرممکن کرد
[ترجمه ترگمان]ابره ای کم ارتفاع مانع از بمباران هواپیماهای خود شدند و به افراد خود حمله کردند و تدارکات parachuting را تقریبا غیر ممکن به پادگان محاصره شده شان تحویل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The next morning they carried out a strafe of enemy airfields.
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد آنها در فرودگاه های دشمن حمله کردند
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، آن ها a از دشمن را بیرون آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Amazon's Strafe skill now correctly enhances base bow damage rather than total bow damage.
[ترجمه گوگل]مهارت Strafe آمازون اکنون به درستی آسیب کمان پایه را به جای آسیب کل کمان افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]مهارت Strafe آمازون در حال حاضر به درستی آسیب تعظیم پایه را به جای کل آسیب کمانی افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It seemed that the plane was going to swoop down and strafe the town, so we dived for cover.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که هواپیما می خواهد به سمت پایین بیاید و شهر را درگیر کند، بنابراین ما برای پوشش شیرجه زدیم
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که هواپیما سقوط می کند و از شهر خارج می شود، بنابراین ما برای پناه گرفتن شیرجه رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the meantime, Timpson and myself had planned to strafe the road at Bug Bug on the night 15/16 July.
[ترجمه گوگل]در همین حال، تیمپسون و من برنامه ریزی کرده بودیم که در شب 15/16 ژوئیه، جاده را در Bug Bug به هم بزنیم
[ترجمه ترگمان]در این بین، Timpson و من برنامه ریزی کرده بودیم که جاده را در شب ۱۵ \/ ۱۶ جولای در جاده Bug Bug قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The planes were reported to have used cluster bombs and also to have strafed roads and buildings.
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که هواپیماها از بمب های خوشه ای استفاده کرده اند و همچنین جاده ها و ساختمان ها را مسدود کرده اند
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن بودند که این هواپیماها از بمب های خوشه ای استفاده کرده اند و همچنین جاده ها و ساختمان ها را مورد استفاده قرار داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. During 9 March numerous single aircraft appeared overhead to strafe Takali airfield.
[ترجمه گوگل]در طول 9 مارس تعداد زیادی هواپیمای منفرد در بالای سر ظاهر شدند تا فرودگاه تکالی را مورد حمله قرار دهند
[ترجمه ترگمان]در ۹ مارس هواپیماهای مجرد بیشماری به سمت فرودگاه strafe Takali پرواز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

به باد انتقاد گرفتن (فعل)
nip, pan, strafe

انگلیسی به انگلیسی

• attack with a machine gun from a low-flying aircraft
to strafe an enemy means to attack them by scattering bullets or bombs on them from a low-flying aircraft.

پیشنهاد کاربران

این کلمه هم فعل است و هم نقش دستوری اسم را دارد. دو معنای متفاوت برای فعل آن و یک معنا در نقش اسم برای این کلمه در دیکشنری ها وجود دارد:
Strafe /streɪf, strɑːf/ – meaning:
1. ( v - tr. ) attack repeatedly with bombs or machine - gun fire from low - flying aircraft.
...
[مشاهده متن کامل]

با هواپیما زیر رگبار مسلسل و بمب گرفتن؛ از ارتفاع پایین بمب باران کردن؛ با مسلسل زیر آتش گرفتن ؛ قلع و قمع کردن
Example 1: 👇
It seemed that the plane was going to swoop down and strafe the town, so we dived for cover.
به نظر می رسید که هواپیما می خواست به سمت پایین بیاید و شهر را بمباران کند، بنابراین ما برای پوشش، شیرجه زدیم.
Example 2: 👇
Then further enemy aircraft arrived and strafed the patrol for several hours.
سپس هواپیماهایِ بیشتر دشمن از راه رسیدند و گروه اکتشاف را زیر آتش گرفتند.
Example 3: 👇
Nevertheless, he somehow bribed his way out of hospital to shoot down an impudent intruder strafing his base.
با این وجود، او به نحوی برای خروج از بیمارستان رشوه داد تا مزاحمِ گستاخی را که پایگاه او را به رگبار بسته بود، ساقط کند.
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
2. ( v - slang ) to reprimand viciously.
سرزنش کردن؛ توبیخ کلامی شدید کردن؛ به باد انتقاد گرفتن
Example 1: 👇
The teacher was unhappy with the test results and strafed for several minutes.
معلم از نتایج آزمون ناراضی بود و برای چند دقیقه ما را سرزنش می کرد.
Example 2: 👇
When our team missed the deadline, our manager strafed in an email.
هنگامی که تیم ما ضرب الاجل را از دست داد، مدیر در ایمیلی ما را به باد انتقاد گرفت.
Example 3: 👇
When they did grasp it, they began to strafe us, and they kept it up hard all day.
وقتی آنها متوجه ی قضیه شدند، شروع به قلع و قمعِ ما کردند و تمام روز ما را سیاه کردند.
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
3. ( n ) an attack from low - flying aircraft.
Example 1: 👇
صبح روز بعد، آنها قرار بود فرودگاه های زیادی را در جنوب یونان شاملِ عملیات بمباران از ارتفاع پایین کنند.
Example 2: 👇
The left stick controls your movement forwards and backwards, as well as turns you left and right while R1 and L1 act as your strafe.
اهرم دست چپ حرکت شما را به جلو و عقب کنترل می کند، همچنین شما را به چپ و راست می چرخاند در حالی که اِل - وان و اِل - توو برای بمباران از ارتفاع پایین استفاده می شود.
Example 3: 👇
Use the MOUSE to change the speed and rotation, the ARROW KEYS for elevation and strafe.
از ماوس برای تغییر سرعت و چرخش و از کلیدهای جهت دار برای بمباران از ارتفاع پایین استفاده کنید.

منابع• https://www.dictionary.com/browse/strafe

بپرس