1. to straddle a fence
پاها را در طرفین نرده قرار دادن
2. to straddle a horse
بر اسب نشستن
3. to straddle a motorcycle
سوار موتور سیکلت شدن
4. to straddle a political issue
در یک موضوع سیاسی جهت گیری نکردن
5. The mountains straddle the French-Swiss border.
[ترجمه گوگل]کوه ها در مرز فرانسه و سوئیس قرار دارند
[ترجمه ترگمان]این کوه ها در مرز فرانسه و سوئیس زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He has to straddle a little bit on the question of premeditation.
[ترجمه گوگل]او باید کمی روی مسئله پیشاندیشی گام بردارد
[ترجمه ترگمان]اون باید یه کم به این مساله فکر کنه که قصد قبلی رو داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When you straddle a thing it takes a long time to explain it.
[ترجمه گوگل]وقتی چیزی را درهم میکشید، توضیح آن زمان زیادی طول میکشد
[ترجمه ترگمان]وقتی به آن احتیاج داری خیلی طول می کشد تا آن را توضیح بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Neighborhood distinctions are arbitrary and often straddle zip codes.
[ترجمه گوگل]تمایزات محله دلبخواه هستند و اغلب کدهای پستی را در بر می گیرند
[ترجمه ترگمان]پسوندهای Neighborhood اختیاری هستند و اغلب کد پستی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Don't straddle on every issue.
10. Straddle is reflected in the daily fight Straddle thinking in the day.
[ترجمه گوگل]استرادل در دعوای روزانه منعکس می شود که استرادل در روز فکر می کند
[ترجمه ترگمان]straddle در مبارزه روزانه با تفکر straddle منعکس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The indicators so that each stock Straddle the balance of power is no doubt a glance.
[ترجمه گوگل]شاخص هایی که هر سهمی تعادل قدرت را به هم می زند بدون شک یک نگاه است
[ترجمه ترگمان]نشانه ها حاکی از آن است که هر سهام دارای تعادل قدرت بدون شک یک نگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Oh, come on. Don't straddle the fence.
13. Average system gradually bonding, for the time being Straddle possible to balance the main pattern.
[ترجمه گوگل]سیستم متوسط به تدریج به هم متصل می شود، در حال حاضر استرادل ممکن است الگوی اصلی را متعادل کند
[ترجمه ترگمان]میانگین سیستم به تدریج ارتباط برقرار می کند، زیرا زمان ممکن است تا الگوی اصلی را متعادل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Of course, differences Straddle the market will always be the main tone.
[ترجمه گوگل]البته، تفاوتها در بازار همیشه لحن اصلی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]البته، تفاوت هایی که در بازار وجود دارد همیشه لحن اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Straddle - type single - track beam of Press Steel Concrete ( PC ) possess the action of bearing, orienting and stabilizing.
[ترجمه گوگل]تیر تک مسیری نوع استرادل از بتن فولادی پرس ( PC ) دارای عملکرد باربر، جهت دهی و تثبیت کننده است
[ترجمه ترگمان]پرتوی از نوع تک شیار بتن Press (PC)دارای عمل حمل، هدایت و تثبیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید