1. If you're looking for a storybook romance, you're always going to be disappointed.
[ترجمه گوگل]اگر به دنبال کتاب داستان عاشقانه هستید، همیشه ناامید خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اگر دنبال یک داستان عاشقانه هستی، همیشه باید نا امید باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It would have been storybook stuff if he had won the competition.
[ترجمه گوگل]اگر او در مسابقه برنده می شد، چیزهای کتاب داستان بود
[ترجمه ترگمان]اگر او مسابقه را برده بود، این کتاب داستان storybook می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Well, so much for a storybook ending.
[ترجمه گوگل]خوب، خیلی برای پایان یک کتاب داستان
[ترجمه ترگمان] خب، برای یه داستان کتاب داستان خیلی زیاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It sounds almost like a storybook story.
[ترجمه گوگل]تقریباً شبیه داستان کتاب داستان است
[ترجمه ترگمان]این تقریبا شبیه داستان storybook است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It was not, however, a storybook finish to an illustrious career.
[ترجمه گوگل]با این حال، این پایان یک کتاب داستان برای یک حرفه درخشان نبود
[ترجمه ترگمان]به هر حال این داستان یک کتاب داستان بود که به یک حرفه بزرگ پایان داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The changing leaves and sunny weather turned this storybook tourist destination into everything it is cracked up to be.
[ترجمه گوگل]تغییر برگها و آب و هوای آفتابی این مقصد گردشگری کتاب داستان را به هر چیزی که میتوانست تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]برگ های متغیر و آب و هوای آفتابی مقصد توریستی storybook را تبدیل به هر چیزی کرده است که ترک برداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Here is a storybook for you.
[ترجمه گوگل]این یک کتاب داستان برای شما است
[ترجمه ترگمان]این هم یک کتاب داستان برای تو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In many ways it was a storybook life. Summers in Salzburg. Weekends hunting in Connecticut.
[ترجمه گوگل]از بسیاری جهات این یک زندگی کتاب داستان بود تابستان در سالزبورگ شکار آخر هفته در کانکتیکات
[ترجمه ترگمان]از بسیاری جهات، زندگی storybook بود سامرز در سالزبورگ تعطیلات آخر هفته در Connecticut
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A storybook of a great lion.
10. I'd like to read the storybook.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم کتاب داستان را بخوانم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم کتاب داستان را بخوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Philippines - Children gaze at the storybook sight of a partial solar eclipse over Manila Bay.
[ترجمه گوگل]فیلیپین - کودکان به کتاب داستان یک خورشید گرفتگی جزئی بر فراز خلیج مانیل نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]فیلیپین - کودکان به دید storybook از کسوف جزیی در خلیج مانیل نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Yes, I'd like to borrow an English storybook, please.
[ترجمه گوگل]بله، من می خواهم یک کتاب داستان انگلیسی قرض بگیرم، لطفا
[ترجمه ترگمان]بله، لطفا یک کتاب داستان انگلیسی به من بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Guo eat while watching the storybook side starch noodles.
[ترجمه گوگل]گوا در حین تماشای نودل های نشاسته ای کنار کتاب داستان غذا بخورد
[ترجمه ترگمان] تا ماکارونی فروشی رو تماشا کنم، غذا می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I happened on the storybook I like in that bookstore.
[ترجمه گوگل]در کتاب داستانی که دوست دارم در آن کتابفروشی اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]من تو کتاب داستان اون کتابفروشی که دوست داشتم افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید